امضای میلیمنفرد و نجفی پای بیانیه حمایت از سران فتنه + سند

انتهای پیام /ن
سازمان دیده بان حقوق بشر شیعی تصمیم به تبعید و تکفیر شیعیان در کشور مالزی را مورد محکومیت قرار داده و این مساله را تعرض صریح به آزادی های دینی و فردی افراد قلمداد کرد که دولت این کشور را در ردیف کشورهای رادیکالی تکفیر کننده قرار می دهد.
به گزارش سرویس ترجمه شفقنا به نقل از پایگاه رسمی سازمان دیده بان حقوق بشر « shiarightswatch» سازمان در قالب بیانیه ای به سخنان وزیر امور دینی مالزی اشاره کرده که در آن سخنان بیان شده بود«دولت در نظر دارد نشر فرهنگ شیعی در جامعه مالزی را ممنوع اعلام نماید.»
در بخشی از بیانیه سازمان آمده است: «وزیر امور اسلامی مالزی در سخنان ضد و نقیضی اعلام کرده که قرار ممنوعیت نشر فرهنگ تشیع سرچشمه گرفته از اراده ملت است در حالی که با این عمل آزادی دینی و آزادی بیان ملت را از بین برده است؛ ملتی که شیعیان بخشی از ان هستند.»
سازمان در ادامه از دولت مالزی خواست تا در تصمیم خود بازنگری کند و امور دینی را در خدمت مسایل سیاسی خود قرار ندهد؛ زیرا به طور حتم این تصمیم بر مسایل داخلی و خارجی کشور تاثیر خواهد گذاشت.
انتهای پیام
باید از وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش که در نطق امروز خود گفت بنزین فتنه نبودهام بلکه آبی بر آتش فتنه بودهام پرسید که آیا مسالمت آمیز خواندن اغتشاشها و راهپیماییهای غیرقانونی، آبی است بر آتش فتنه؟
سایت مشرق نوشت: وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش بعد از ارائه نظرات و برنامه های خود برای اداره وزارتخانه آموزش و پرورش به انتقادات و شبهات مطرح شده توسط مخالفین در خصوص عملکرد نامناسب وی در سیاست اینگونه واکنش نشان داد: متأسفانه مخالفان، بحث را جای دیگری بردند و مسائل سیاسی را مطرح کردند.
واکنش نجفی به انتقادات نمایندگان به گونه ای عنوان شد که گویا بررسی عملکرد وی در حوزه سیاسی در کشور چندان اهمیت ندارد و نباید در فرایند رأی اعتماد به وزیر پیشنهادی به آن پرداخت.
توضیحات محمدعلی نجفی در مورد عملکرد خود در آشوبهای سال 88 به آنجا ختم شد که وی در دفاع از خود عنوان کرد یک شاهد پیدا کنید که من در راهپیمایی شرکت کردهام.
وی در ادامه میگوید: من قبل از نماز جمعه 29 خرداد هم مطیع بودم. میگویند مردم را تحریک کردی که در راهپیماییها شرکت کنند. من این کار را نکردم و مثل آقای مطهری هم معتقدم تا قبل از 29 خرداد هر کس در راهپیمایی شرکت میکرد خلاف قانون نبود.
این اظهارات محمدعلی نجفی در حالی است که امضا و مهر تأیید وی بر نامهها و گفتوگوهایی دیده میشود که تنها اتهامات ثابتنشده نسبت به نظام در آنها دیده میشود.
نجفی در دفاع از خود گفته است که من قبل از نماز جمعه 29 خرداد هم مطیع بودم و شما یک شاهد پیدا کنید که من در راهپیمایی شرکت کردهام.اما به این موضوع اشاره نکرده است که چرا روز شنبه 3 مردادماه 1388 یعنی دوماه پس از بیانات شفاف مقام معظم رهبری در نماز جمعه 29 خرداد، زیر نامهای را امضا کرده است که تظاهرات کنندگان و اغتشاش گران را مردانی شجاع و خداجو نامیده است.
امضا و تأیید آقای نجفی زیر نامه ای که در مردادماه 88 به صورت سرگشاده به مراجع عظام تقلید نوشته شده است با تأکید بر مسالمتآمیز بودن راهپیماییها و تظاهراتهای خیابانی آمده است که دستگاههای امنیتی مصرانه در پی اثبات فرضیههای خیالپردازانه و سراپا اشتباه خود برای معرفی فعالان به عنوان عوامل وابسته به بیگانه و محرکان انقلاب مخملی هستند و از همین رو به شیوههای غیرقانونی، غیراخلاقی و غیرشرعی اعترافگیری توسل جستهاند. دستگاههای تبلیغاتی دولتی و بویژه صدا و سیما نیز در این پروژه شرکت کرده و با پخش اعترافهای نمایشی، سعی در اثبات اینگونه اتهامات واهی به حرکتی مردمی دارد.
برای دیدن متن نامه -اینجا- را کلیک کنید
باید از وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش که در نطق امروز در دفاع از عملکرد خود گفت آبی بر آتش فتنه بودهام پرسید که آیا مسالمتآمیز خواندن اغتشاشها و راهپیماییهای غیر قانونی آبی است بر آتش فتنه؟ و یا اینکه خیال پردازانه و سراپا اشتباه خواندن گزارشات دستگاههای مسئول در امنیت کشور چنین تلقی ایجاد میکند و آبی است بر آتش فتنه؟
وی همچنین در واکنش به اتهامی که در سال 88 مبنی بر آزار جنسی معترضان به نظام توسط مهدی کروبی وارد شد و جنجال فراوانی را در رسانههای بیگانه علیه نظام جمهوری اسلامی به پا کرد، اینگونه عنوان کرده است که : اقدام کروبی هم شجاعانه و هم خداترسانه بود!
وی همچنین در ادامه توضیحات خود پیرامون اقدامات خداترسانه کروبی و اتهاماتی که علیه نظام وارد کرد اینچنین میگوید: ما به عنوان کسانی که دلمان به حال نظام میسوزد امیدواریم این وقایع با بررسی جامع و بی طرفانه حل شود.
حال با توجه به سخنان وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش مبنی بر اینکه شاهد پیدا کنید که من در راهپیمایی شرکت کردهام باید گفت شاهد این مدعا نامههایی است که در آنها اتهامات بیپایه و اساس علیه نظام جمهوری اسلامی زده شده است و امضای شما زیر آنها دیده میشود.
جای سؤال از وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش است که با توجه به سخنان خودشان مبنی بر اینکه ما در تمام مدت تلاش کردیم آب بر آتش فتنه بریزیم چه توجیهی در خصوص نامهها و گفتوگوهای منتشر شدهای دارند که در آنها اتهامات بی پایه و اساس به نظام وارد شده است.
آقای نجفی در کجا آمده بگوید فتنه و دروغ بزرگ تقلب اشتباه بوده است؟ آقای نجفی در کجا آمده بگوید اقدام خداترسانه و شجاعانه کروبی فتنهگر دروغ و تهمت به نظام بوده است؟ آقای نجفی در کجا آمده بگویند شایعه تجاوز دروغ بوده است و کروبی را تشویق به عذرخواهی کند؟
نجفی چرا چند ماه پس از بیانات فصلالخطاب مقام معظم رهبری در تاریخ 29 خرداد، بیانیهای پر از اتهام، تهمت و افترا علیه نظام اسلامی را امضا و تأیید میکند؟ چرا آقای نجفی چهار سال بعد از فتنه 88 از امضای بیانیه معاندان و ضدانقلاب عذرخواهی نکرده است.
نیاز به این نیست که کسی در راهپیماییهای فتنه شرکت کرده باشد؛ امضای بیانیه و حمایت از کروبی نشانهگر آن است که وزیر پیشنهادی، با امضای بیانیه و نامه سرگشاده، از فتنهگران حمایت کرده و در عین حال، تصور این را دارد که آبی بر فتنه بوده است؛ نامه و بیانیهای که یکی از اصلیترین بنزینهای فتنه در مرداد 88 شد
فریده دیبا مادر فرح گفت: من هنوز هم متوجه نشدهام که به راستی در انقلاب ایران چه اتفاق روی داد و چه شد که محمدرضا شاه از اوج عظمت به حضیض ذلت افتاد، فقط این را میدانم که اگر یک بار دیگر زندگیم تجدید شود، حاضرم دخترم را به یک کارگر و یا کارمند ساده بدهم اما نگذارم زن شاه مملکت شود.
به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات باشگاه خبری فارس «توانا»، کتاب «خاطراتی از خاندان پهلوی (همراه با گوشهای از زندگی شاهان و حاکمان ایران)» با اصلاحات و اضافه کردن بحث ساواک، جشن هنر شیراز و خاطرات شکنجه شدگان به کوشش «اسدالله محمدینیا» برای چاپ اول سال 92 از سوی انتشارات «سبط اکبر (ع)» منتشر شد.
این کتاب دارای هفده فصل نظیر «اخلاق و خصلت پادشاهان»، «نگاهی به پادشاهان و خلفاء ظالم در تاریخ»، «خاندان پهلوی، رضا قُلدر»، «محمدرضا شاه»، «روابط نامشروع شاه»، «گوشهای از درآمد و ثروت شاه»، «اثرات تعریف و چاپلوسی اطرافیان شاه»، «فرح پهلوی»، «اشرف پهلوی»، «شمس پهلوی»، «ثروت اطرافیان شاه»، «جشن هنر شیراز»، «خاطراتی از مردان مجاهد در بند ساواک»، «خاطراتی از زنان در بند ساواک» و «خاطراتی از اولیاء خدا» است.
در بخشی از این کتاب درباره «هدف از تأسیس جشن هنر شیراز» آمده است:
جشن هنر شیراز از زائیده فکر غربیها و به نام فرح پهلوی بود. پیشینه این جشن به اسفند سال 1345 میرسد. چنان چه در اسناد وزارت دربار آمده است، دفتردار فرح طی نامهای به اسدالله علم وزیر وقت دربار شاهنشاهی چنین آورده است که:
«حسب الامر مبارک علیا حضرت فرح پهلوی شهبانوی ایران، کمیسیون جشن هنر در ساعت 5 بعداز ظهر روز یکشنبه چهاردهم اسفند ماه 1345 در کاخ صاحب قرانیه در پیشگاه مبارکشان تشکیل خواهد شد. مقرر فرمودند: مراتب را به اطلاع جنابعالی برسانم که در ساعت معین تشریففرما شوند. پیشکار علیا حضرت فرح پهلوی شهبانوی ایران، فضاله نبیل».
این جشن که به اصطلاح با پوشش ایجاد نزدیکی فرهنگی بین ایران و سایر کشورها پیریزی شده بود، در واقع در صدد استحاله فرهنگی ایران اسلامی و بازگشت به ارتجاع جاهلی مدرن غرب بود و بخش عظیمی از دستگاه اجرایی حکومت را به خود مشغول نمود، چنان چه در اولین لیست هیئت امنای این جشن در سال 1346 آمده است: «هیئت امناء به ریاست عالیه علیا حضرت شهبانو و عضویت 31 نفر تشکیل میگردد:
1: والاگهر شهرام پهلوینیا 2: آقای نخست وزیر 3: وزیر دربار شاهنشاهی 4: وزیر امور خارجه 5: وزیر فرهنگ و هنر 6: وزیر اطلاعات 7: وزیر اقتصاد 8: رئیس هیئت مدیره و مدیر عامل شرکت ملی نفت 9: مدیر عامل سازمان برنامه و بودجه 10: رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور 11: استاندار فارس 12: سرپرست سازمان جلب سیاحان 13: رئیس دانشگاه پهلوی شیراز 14: رئیس کتابخانه پهلوی 15: فرمانده ارتش سوم 16: دبیرکل انجمن روابط فرهنگی بینالمللی 17: سرپرست تلویزیون ملی ایران 18: رئیس دانشکده هنرهای زیبای کشور 19: آقای دکتر مهدی بوشهری 20: آقای معینیان 21: آقای دکتر فریدون هویدا 22: آقای فؤاد روحانی (وزیر آب و برق) 23: سرکار خانم منیر وکیلی 24: آقای پروفسور پوپ 25: سرکار خانم خجستهنیا 26: آقای فرخ غفاری 27: سرکار خانم علم 28: آقای سیدمحمدتقی مصطفوی 29: آقای بیژن صفاری 30: آقای حسین دهلوی 31: آقای مهندس رضا قطبی».
همان طور که در لیست مذکور مشاهده میشود، نخست وزیر وقت، 7 وزیر و 7 رئیس سازمان، استاندار و شهردار و خلاصه رئیس خانه فرهنگ در پاریس (مهدی بوشهری) و رئیس دفتر دربار شاهنشاهی (آقای معینیان) آورده شده است که همگی در اختیار سازمان جشن هنر بودند و اوامر ریاست هیئت امناء یعنی فرح پهلوی را اجرا مینمودهاند.
چنان چه در اسناد وزارت دربار آمده است:
«به ضمیمه اعضای هیئت امنای سازمان جشن هنر شیراز که به موجب ماده (7) اساسنامه، هیئت مدیره و مدیرعامل سازمان جشن هنر را انتخاب و برای تصویب به حضور علیا حضرت شهبانوی ایران پیشنهاد خواهد کرد، فرستاده میشود.
چهار نفر اول مقامات رسمی هستند. خواهشمند است برای انتخاب ده نفر از هیجده نفر پیشنهادی، راهنماییها و منویات علیاحضرت شهبانوی ایران را اعلام فرمایید. وزیر فرهنگ و هنر، مهرداد پهلبد».
در بخشی از این کتاب درباره «37 سال سلطنت محمدرضا از نظر مادر فرح» میخوانیم: فریده دیبا بعد از آن همه ظلم و جنایت خاندان پهلوی بعد از مرگ شاه و پایان روزگار به ظاهر عزت و شروع ایام غم و غصه و عذاب قبر و قیامتاش میگوید: «به عقیده من خوشبختی 37 سال سلطنت محمدرضا به آن چند روز اقامت در بیمارستان نظامی پایگاه آمریکایی «لک لند» در تگزاس نمیارزید! تمام ناز و تنعم دوران سلطنت پهلوی برای خانواده ما به ایام کوتاه در به دری در پاناما نمیارزید، که طی آن یک نظامی کریه المنظر (نوریه گا) به دخترم فرح جسارت کند!
من هنوز هم متوجه نشدهام که به راستی در انقلاب ایران چه اتفاق روی داد و چه شد که محمدرضا شاه از اوج عظمت به حضیض ذلت افتاد، فقط این را میدانم که اگر یک بار دیگر زندگیم تجدید شود، حاضرم دخترم را به یک کارگر و یا کارمند ساده بدهم اما نگذارم زن شاه مملکت شود».
انتشارات «سبط اکبر (ع) کتاب «خاطراتی از خاندان پهلوی» نوشته «اسدالله محمدینیا» را در 752 صفحه و با قیمت 25000 تومان منتشر و روانه بازار کتاب کرده است.
انتهای پیام/و
عباس یزدانپناه(یزدی) مخزنالاسرار فسادهای نفتی ایران است که میتوان ردپای وی را در اکثر قراردادهای نفتی که در وزارت نفت زنگنه منعقد شده است دید و با تعیین سرنوشت وی میتوان اطلاعات خوبی در زمینه فسادهای نفتی کسب کرد.
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس در بررسی دوره صدارت بیژن زنگنه در وزارت نفت، خبرنگاران فارس به اطلاعات جالبی دست یافتند که از هویت شخصی که از او به عنوان «شاهکلید یا مخزن الاسرار مفاسد نفتی» یاد میشود، پرده برمیدارد.
در بخش اول این گزارش به عملکرد این فرد در مدت 8 سال دوره وزارت نفت زنگنه و نقشی که در قراردادهای کلان نفتی داشته است می پردازیم.
*قرارداد صادرات گاز کرسنت
اطلاعات زیادی درباره ماجرای پرونده صادرات گاز ایران به امارات با واسطه گری شرکت کرسنت در فضای مجازی منتشر شده است.
قراردادی که بین حمید ضیا جعفر عراقی الاصل مدیر عامل شرکت نفت کرسنت به عنوان دلال و واسطه امارات و مدیران شرکت ملی نفت در دوران بیژن زنگنه و زیر نظر وی منعقد شد تا گاز ایران به مدت 25 سال و به یک چهاردهم قیمت واقعی در اختیار اماراتی ها قرار گیرد.
بر این اساس در ابتدای امر دلالان و واسطه هایی با مدیریت یک آقازاده مشهور وارد مذاکره با حمید ضیا جعفر میشوند.
در سال 2000 میلادی «م.ه» به عنوان مسئول مستقیم مذاکره و عقد قرارداد با شرکت کرسنت از سوی زنگنه معرفی می شود.
وی از طریق یک دلال نفتی به نام «عباس یزدان پناه (یزدی)» با حمید ضیا جعفر و احسان الله خان معاون وی ارتباط برقرار می کند به طوری که پیشنویس اولیه قرار داد در همان سال منعقد می شود.
این آقازاده همچنین وظیفه توسعه میدان سلمان که با کشور امارات مشترک است را برعهده می گیرد.
پس از مدتی اختلافاتی ایجاد می شود که درنهایت شرکت تحت ریاست آقازاده مشهور از پروژه خارج و شرکت پتروایران جایگزین آن می شود و در پی آن «م.ه» در یکی دیگر از زیرمجموعههای صنعت نفت منصوب و از پروژه کرسنت کنار گذاشته می شود.
قرارداد کرسنت که پیش نویس آن توسط «م.ه» نوشته شده بود در همان سال مسکوت باقی می ماند. در سال 2001 با جایگزینی «ا.ر» به جای «م.ه» همان پیشنویس سابق با کمی تغییرات جزئی برای تصویب در هیئت مدیره شرکت ملی نفت ایران ارسال و در نهایت به تصویب رئیس هیات مدیره و وزیر اسبق نفت می رسد.
همانطور که بارها اعلام شده است این قرارداد هم در قیمت، هم در الحاقیه ها یکی از ننگین ترین قرار دادهای تاریخ صنعت نفت ایران و شاید بدترین قرارداد گازی جهان است به طوری که بررسی ها نشان می دهد با امضای این قرارداد حاکمیت ملی کشور و امنیت سرزمینی کشور در خلیج فارس با مخاطره مواجه می شود.
اگر این قرار داد 25 ساله اجرا می شد اماراتی ها تا سال 2030 میلادی و چه بسا پس از آن نیز در آبهای سرزمینی ایران و در جزیره ابوموسی حضور مییافتند. چنانکه حمید ضیاء جعفر بر فراز سکوی مبارک در آبهای سرزمینی ایران و محل تحویل گاز ایران به کرسنت پرچم امارات را برافراشته بود.
نکاتی که در این قسمت از گزارش باید به آن تاکید کرد مباحث مربوط به الحاقیه های پنجم و ششم است.
در الحاقیه پنجم که سال 2003 میلادی منعقد شد شرکت کرسنت باید ظرف مدت 6 ماه تضامین خود را ارائه می کرد که اگر این تضامین پرداخت نمی شد حق فسخ قرارداد با ایران بود.
اما پس از گذشت 6 ماه هیچ تضمینی از کرسنت به ایران داده نشد به همین دلیل درگیری بین مسئولان شرکت ملی نفت بالا گرفت تا این قرارداد فسخ شود اما وزیر وقت نفت به هیچ عنوان به ابطال قرارداد تمایل نداشت.
از این رو حمید ضیاء جعفر در دیدار با دلالی به نام «ع.ت» چند درخواست را از طرف ایرانی مطرح می کند که از جمله این درخواست ها تدارک جلسه با وزیر نفت و امضای الحاقیه ششم است که این الحاقیه نیز ظرف 2 روز از تاریخ تشکیل جلسه توسط «ر.ج» فرستاده زنگنه به لندن و در دیدار با حمید ضیا جعفر امضا می شود که در واقع این الحاقیه به عنوان احیای قرارداد کرسنت شناخته می شود.
به همین دلیل حمید ضیا جعفر مبلغ 2 میلیون دلار را به عنوان پاداش به «ع.ت» که در واقع احیا کننده قرار داد بود می پردازد و نام برده تا سال 86 در خارج به سر برده و پس از بازگشت به ایران توسط نیروهای امنیتی دستگیر و به رفتار و نحوه انعقاد قرارداد کرسنت اعتراف کرده و اعلام می کند مبلغ 7 میلیون و 150 هزار درهم امارات که معادل با 2 میلیون دلار است از مدیرعامل شرکت کرسنت در 5 مرحله دریافت کرده است.
این قرارداد دارای جزئیات بیشتری است که به منظور کوتاهی سخن از بیان آن خود داری می کنیم و تنها به این نکته اشاره می کنیم که بیژن زنگنه نه تنها در امضای این قرارداد حداقلهای منافع ملی را رعایت نکرد، بلکه بررسی های فنی این قرارداد نشان می دهد وی مصوبه شورای اقتصاد را رعایت نکرده و بنابه دلایل نامعلومی مسیر خط لوله از سلمان- عسلویه به سلمان- سیری تغییر کرده است.
از طرفی باید گفت سوختن گاز میدان سلمان که این روزها از سوی زنگنه و حامیانش مطرح می شود یک ادعای واهی است زیرا این میدان دارای 10 حلقه چاه گازی به ظرفیت 500 میلیون فوت مکعب است که قرار بود گاز آن از طریق خط لوله سلمان به عسلویه منتقل شود اما همانطور که اشاره شد خط لوله دیگری توسط شرکت تاسیسات دریایی علیرغم مصوبه شورای اقتصاد از میدان سلمان به سیری به بدترین وجه ممکن احداث شد که هم اکنون استفاه از این خط به دلایل فنی مقدور نیست و از این رو هیچ گازی از میدان سلمان تولید نمی شود و تنها گازی که در این میدان می سوزد گاز همراه نفت است که در همه میادین نفتی خلیج فارس و اغلب میادین خشکی در مناطق نفتخیز جنوب در حال سوختن است و کسی برای جمعآوری آن اقدامی انجام نمیدهد.
* قرار داد استات اویل
قرارداد وزارت نفت زنگنه با شرکت نروژی استات اویل به منظور توسعه فازهای 6،7،8 پارس جنوبی منعقد شد. ماجرای فساد مالی این شرکت توسط روزنامه های نروژ کشف و پس از آن همه اعضای هیئت مدیره و معاون بین الملل این شرکت به صورت دسته جمعی استعفا دادند.
اولین بار مذاکره با این شرکت نروژی توسط آقازاده معروف که در قراردادکرسنت نقش تاثیرگذاری داشت به نام«م.ه» صورت گرفت که در آن موقع این فرد مشغول به فعالیت در بخش دیگری بود و هیچ مسئولیتی در شرکت ملی نفت ایران و مذاکرات استات اویل نداشت.
پس از مذاکرات اولیه مدیرعامل اسبق بانک مرکزی و معاون سابقش با ریچارد هوبارد معاون بین الملل شرکت استات اویل، در نهایت یک قرارداد خدمات مشابه قرارداد "ع.ت" با کرسنت در ژانویه سال 2002 میان عباس یزدی در لندن و با حضور «م.ه» در شرکت استات اویل امضا شد.
همانطور که بارها از سوی روزنامه های نروژی اعلام شد رقم رشوه این قرارداد که عباس یزدان پناه معروف به عباس یزدی از آن اطلاع داشته است حدود 15.2 میلیون دلاربوده است که حدود 5.2 میلیون دلار از این مبلغ بین 5 گروه در داخل و خارج از کشور تقسیم شده است.
*قرارداد توتال
شرکت توتال به منظور توسعه فازهای 2 و 3 پارس جنوبی و میدان A ,B سیری با پرداخت رشوه 60 میلیون دلاری وارد ایران شد.
براساس تحقیقات به عمل آمده این قرار داد برای بسته شدن 2 سرپل داشت که اولی «ب.د» و دیگری عباس یزدان پناه معروف به عباس یزدی است که به نمایندگی «م.ه» وارد مذاکره شدند و قرارداد توتال در نهایت با نظارت بیژن زنگنه وزیر وقت نفت منعقد شد.
این رقم از زمان انعقاد قرار داد تا سال 2004 میلادی به ایران کاملا پرداخت می شود و تنها مبلغ 10 میلیون دلار از آن در حساب های «ب.د» و در بانک های سوئیس بلوکه شده است.
* قرارداد شرکت sintef
این شرکت مسئول تهیه MDP میادین پایدار غرب (طرح توسعه جامع) ، دهلران،دالان، کبود و سرکان را برعهده داشت.
این شرکت پس از مذاکراتی که با نماینده «م.ه» داشت، مقرر شد تا مبلغ 80 میلیون تومان را به حساب یکی از شرکت های فرعی این بهینه سازی مصرف سوخت واریز کند که در این پرونده اگر چه رقم رشوه در مقابل دیگر پرونده ها اندک بود ولی رد پای عباس یزدی نیز در آن دیده می شود.
* قرارداد اورینتال کیش
این قرارداد نیز به منظور توسعه فازهای 9 و 10 پارس جنوبی منعقد می شود که این شرکت نیز مبلغ 30 میلیون دلار به فردی به نام «س.ن» پرداخت می کند «ک.ا.ت» و بعضی مقامات وقت نفت از این پرونده آگاه بودهاند.
این ماجراها در قراردادهای شل، رپسل و آجیپ هم تکرار میشود و نقش آفرینی یزدان پناه در آنها نیز قابل مشاهده است.
* مخزن الاسرار فسادهای نفتی
همانطور که در بالا اشاره شد عباس یزدان پناه معروف به عباس یزدی در جریان پرداخت رشوه در تمام این قراردادها به طرف های ایرانی قرار داشته و در این موارد نقشآفرینی کرده و اطلاعات بسیار زیادی در این خصوص در اختیار دارد.
نهاد SFO انگلستان که نهادی مهم در شناسایی مفاسد بزرگ اقتصادی دنیا است و یک موسسه تحقیقاتی به شمار می رود همه اطلاعات رایانه عباس یزدی را تخلیه کرد که اسناد محرمانه بسیار زیادی درباره مسائل نفتی ایران در رایانه این فرد وجود داشت.
3 یا 4 روز پیش اعلام شد که جسدی در فجیره امارات پیدا شده است که برخی منابع انگلیسی ادعا میکنند که این جسد متعلق به یزدان پناه است.
سخنگوی دستگاه دیپلماسی ایران شب گذشته اعلام کرد اخبار ضد و نقیضی در مورد سرنوشت یزدان پناه منتشر می شود ولی هنوز هیچ اطلاع دقیقی از وی وجود ندارد.
مقامات و مسئولان ایرانی به شدت علاقه دارند درباره جزئیات مفاسد نفتی با وی سخن بگویند و به همین دلیل برای کمک به روشن شدن سرنوشت وی از سوی ایران اعلام آمادگی شده است.
انتهای پیام/م