سکوت مؤسسه امام در قبال تحریفهای رفسنجانی موجب توهین اخیر اشراقی

92/07/26 - 13:04
شماره: 13920726000268

انتقاد سیاسیون و کارشناسان نسبت به عملکرد موسسه حفظ آثار امام

پس از انتشار مطلب توهین آمیز نسبت به امام(ره) و خانواده شهدا موج انتقادات سیاسیون، جناح های مختلف را در برگرفت و آنان به خصوص انتقادات فراوانی را متوجه انفعال موسسه حفظ و نشر امام کردند.

خبرگزاری فارس: سکوت مؤسسه امام در قبال تحریف‌های رفسنجانی موجب توهین اخیر اشراقی شد

پس از خاطره‌گویی‌های هاشمی‌رفسنجانی از امام‌خمینی (ره) که تناقض نسبتاً شدیدی با افکار و بیانات ایشان داشت‌، نعیمه اشراقی نیز با همین روند، این بار از لطیفه‌هایی سخیف گفت که در آن چیزی جز توهین به امام(ره) و خانواده شهدا نیست‌.

اما لطیفه‌ای که نعیمه اشراقی از آن در صفحه فیس‌بوک یاد می‌کند، توهین مستقیم به  امام راحل، خانواده و همسران شهدا و البته پاسداران انقلاب اسلامی بود‌.

پس از انتشار این مطالب و سکوت موسسه، موج انتقادات علاوه بر خانواده شهدا، سیاسیون جناح های مختلف را نیز در برگرفت و آنان به خصوص انتقادات فراوانی را متوجه موسسه تنظیم و نشر آثار امام(ره) کردند.

در ادامه، بخشی از اظهار نظر سیاسیون و کارشناسان که در گفتگو با فارس صورت گرفته، ارائه می‌شود.

*افروغ:

موسسه نشر آثار امام باید از منزلت امام دفاع کند/ منسوبین امام موضع بگیرند

عماد افروغ استاد دانشگاه و کارشناس مسائل سیاسی درخصوص تحریفهای اخیر صورت گرفته علیه امام(ره) در قالب خاطره و لطیفه و نیز عملکرد موسسه تنظیم و نشر آثار امام(ره) در قبال این موارد اظهارداشت: وظیفه اصلی موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) تدوین و نشر آثار و اندیشه‌های ایشان در وهله اول و دفاع از جایگاه و منزلت بنیانگذار انقلاب اسلامی از طریق مقابله با انتساب مواضع ناموجه و فاقد اعتبار به ویژه از طریق چهره‌های شناخته شده در وهله دوم است.

وی تصریح‌کرد: آنهایی که در این انقلاب بوده‌اند، مواضع و وصیتنامه امام(ره) را به یاد دارند؛ ایشان فرمودند اگر چیزی به من نسبت داده شد، باید برگرفته از دست خط یا صدای من با تشخیص کارشناسان (قریب به مضمون) باشد.

این کارشناس مسائل سیاسی به نقل قول یکی از افراد درباره حذف شعار «مرگ بر آمریکا» از سوی امام خمینی(ره) اشاره و تصریح‌کرد:‌ امام خمینی(ره) یک مبارزه تمام عیار و کمال یافته گفتمانی با آمریکا کردند، بحث ما سیاست‌های سلطه‌گرانه و نفی عقب‌ماندگی و وابستگی بود و ربطی به شهروندان آمریکا ندارد؛ مرگ بر آمریکا به معنای مرگ بر مردم آمریکا نیست، بلکه منظور سیاست‌های سران آمریکا در قبال سایر کشورهاست.

این استاد دانشگاه با تاکید بر اینکه این شعار مختص انقلاب نبود و هرجا پای سلطه آمریکا باشد  مردم متوجه می‌شوند و این شعار را مطرح می‌کنند، افزود: این عوام‌زدگی است که کسی فکر کند منظور از مرگ بر آمریکا، مرگ بر شهروندان آمریکایی است.

وی در ادامه سخنان خود درباره عدم موضع‌گیری موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) درباره اظهارنظر یکی از نوه‌های امام نیز تاکید کرد: اگر موسسه‌ تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) در این زمینه نظر بدهد بهتر است چراکه این موسسه در حقیقت در خدمت نشر آثار و افکار امام قرار دارد و در این مورد به خصوص به رغم اینکه تکذیب شد، اما ظاهراً رگه‌هایی از صحت در آن وجود دارد، حسب انتظار مردم موضع‌گیری کند چراکه به صلاح افکار امام(ره) و خود این موسسه است.

افروغ با بیان اینکه کسانی که با اندیشه‌ها و مواضع امام(ره) آشنا هستند وارد عمل شوند، گفت: اگر این موسسه وارد موضع گیری شود بهتر است البته باید دانست امام(ره) متعلق به یک موسسه و نهاد نبوده و همه وظیفه دارند در برابراظهاراتی که مخالف اندیشه های امام(ره) است، بایستند.

این استاد دانشگاه در پایان خاطرنشان کرد:‌ اینجا بحث ارتباطات فامیلی مطرح نیست؛ امام (ره) خود توصیه می‌کنند منتسبین من وارد مسئولیت‌های اجرایی نشوند یعنی ایشان نگاه قوم گرایانه ندارند؛ بنابراین از سایر منتسبین به امام(ره) انتظار می‌رود که خود در برابر اینگونه مواضع که ممکن است به گونه‌ای شخصیت امام(ره) را مخدوش کند، موضع بگیرند.

*حجت‌الاسلام حسینی:

مردم در قبال کم‌کاری موسسه تنظیم و نشر آثار امام(ره) سکوت نخواهند کرد

حجت‌الاسلام سیدمرتضی حسینی نماینده مردم قزوین در مجلس شورای اسلامی و عضو کمیسیون فرهنگی با اشاره به عملکرد موسسه تنظیم و نشر آثار امام (ره) و وجود برخی از گرایش‌های اصلاح‌طلبان در این موسسه گفت: ما شاهد هستیم که اگر حمله‌ای به سمت اصلاح‌طلبان صورت بگیرد، بلافاصله موسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام(ره) واکنش نشان می‌دهد در حالیکه در مقابل تعرض به حریم امام(ره) بی‌تفاوت است.

وی افزود: در هفته‌های اخیر آقای هاشمی مطلبی را درباره حذف شعار «مرگ بر آمریکا» از سوی حضرت امام (ره) بیان کردند که باعث واکنش‌هایی از سوی مردم شد.

نماینده مردم قزوین در مجلس شورای اسلامی ادامه داد: مردم با هیچ کس عقد اخوت نبسته‌اند و حتی شما اگر نور دو چشم حضرت امام(ره) هم باشید اما نسبت به ایشان تعرض کنید مردم از شما جدا خواهند شد.

حجت‌الاسلام حسینی گفت: امام (ره) همواره و آشکارا در مقابل استکبار می‌ایستادند و ما حتی شاهد بودیم که در اواخر عمر شریف ایشان، حملاتشان علیه آمریکا تندتر نیز می‌شد.

وی افزود: متاسفانه برخی از منسوبین امام(ره) تصور می‌کنند که به دلیل داشتن رابطه انتسابی با ایشان، مصون هستند در حالی که حضرت امام(ره) تنها منسوب به خانواده ایشان نیست حضرت امام(ره) منسوب به تمام ملت ایران است.

این عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی با اشاره به ضرورت واکنش صحیح موسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام (ره) گفت:‌ مسلماً مردم متدین در صورت کم‌کاری این موسسه، در مقابل توهین به امام(ره) سکوت نخواهند کرد.

وی افزود: انتظار ما از این موسسه، حفظ یاد و افکار امام(ره) و جلوگیری از هرگونه توهین به حریم ایشان است.

*فضائلی:

موسسه حفظ آثار امام به جای سیاسی کاری از حریم بنیانگذار انقلاب دفاع کند

مهدی فضائلی کارشناس مسائل سیاسی با اشاره به نقل برخی از خاطرات و مطالب نادرست از سوی برخی از اشخاص و عدم واکنش موسسه حفظ و نشر آثار حضرت امام (ره) به این موارد، گفت: مراقبت از حریم حضرت امام (ره) و ارائه یک تصویر صحیح و درست از سیره زندگی ایشان جزو مهمترین مسائلی است که باید مورد توجه قرار بگیرد. تمام رفتار‌ها و مطالبی که از ایشان نقل می‌شود همگی تا الان یک درس برای ما بوده است.

این کارشناس مسائل سیاسی ادامه داد: شخصیت چند بعدی حضرت امام(ره) و درس‌های بزرگ زندگی ایشان همواره برای مردم ما و حتی کسانی که در بیرون از ایران زندگی می‌کنند یک سرمشق بوده است.

فضائلی گفت: از این رو حفظ و حراست از این حریم جزو یکی از مهمترین وظایف موسسه حفظ و نشر آثار امام (ره) است.

وی افزود: منتهی به نظر می‌رسد که موسسه حفظ و نشر آثار حضرت امام (ره) کمی از این مسئله غافل شده است و مشغول کارهای دیگر از جمله مسائل سیاسی است.

وی افزود: ما شاهد بودیم که در مسائل مشابه، موسسه حفظ و نشر آثار امام یا موضعی نگرفته است و یا موضعی کمرنگ و یا خنثی داشته است.

وی افزود: در شرایط فعلی به نظر می‌رسد که این موسسه باید به وظایف خود برای دفاع از حریم حضرت امام (ره) عمل کند و احیانا اگر تعرضی نسبت به حریم حضرت امام (ره) صورت می‌گیرد به شدت با این مسئله برخورد کند.

*کوثری:

مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام در یک جریان سیاسی قرار گرفته/ به تفکر امام جفا شده است

اسماعیل کوثری نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی درخصوص سکوت موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) در قبال تحریف‌های بیانات و توهین به بنیانگذار انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه متاسفانه موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) به جای اینکه از حقانیت امام (ره) دفاع کند در یک جریان سیاسی قرار گرفته است، اظهارداشت: همین امر باعث شده که به تفکر امام(ره) جفا شود.

نماینده مردم تهران در مجلس به برخی موضع‌گیری‌ها از زبان برخی اشخاص به نقل از امام‌(ره) اشاره و تصریح‌کرد:‌ مردم خود پاسخ یاوه‌گویی‌ها را می‌دهند اما موسسه تنظیم و نشر آثار امام(ره) باید در درجه اول وارد میدان شود.

وی اضافه‌کرد: تا جایی که ما به یاد داریم امام(ره) چنین موضعگیری‌هایی نداشته‌اند؛ این موسسه هم اگر مسئله‌ای دارد با مردم روراست باشند و به صورت شفاف با مردم برخورد کند.

نماینده مردم تهران در مجلس در پایان خاطرنشان کرد: اینگونه نشود که مردم نسبت به این موسسه و افرادی که در آنجا مسئولیت دارند، بدبین شوند.

*بذرپاش:

حسن خمینی به وظیفه تاریخی خود عمل کند/ برخی معلوم‌الحال منویاتشان را به امام نسبت می‌دهند

مهرداد بذرپاش نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامیدر واکنش به اظهارات نعیمه اشراقی در مورد امام و شهدا در صفحه فیس بوک، اظهار داشت: اتفاقاتی که اخیراً در عرصه سیاسی کشور توسط برخی افراد معلوم‌الحال در حال رخ دادن است، اینکه با ذکر خاطرات جعلی و سخنان نامربوط منتسب به شخص حضرت امام (ره) سعی در اعلام منویات خود دارند، جای بسیار تأمل دارد. وی افزود:‌ عده‌ای که در زمان کنونی طور دیگری می‌اندیشند، فکر می‌کنند سخنانی که در گذشته مطرح کردند و نظام برای آنان هزینه داد، دیگر کارایی لازم را ندارد، به همین دلیل بیشترین مخالفی که پیش روی خود می‌بینند منویات حضرت امام (ره) و گزاره‌هایی است که ایشان با تمام قدرت آنها را مطرح کردند و پای آنها ایستادند و میلیون‌ها آدم را دلداده خود کردند.

نماینده تهران در مجلس ادامه داد: این افراد برای پیش‌برد مقاصد‌شان نیاز دارند که این گزاره‌ها را یا در ذهن مخاطبان از بین ببرند و یا اگر نتوانستند، آن گزاره‌ها را خدشه‌دار و دارای اعتبار پایین در ذهن مخاطبان قلمداد کنند؛ یکی از این راه‌ها ذکر برخی جملات، خاطرات و سخنان مجعول منتسب به حضرت امام (ره) است که وقتی بعد مطرح شدن، توسط عناصر معتبر تکذیب شد، طبیعتاً در این شرایط می‌توان بسیاری از سخنان دیگر را زیر سؤال برد و بسیاری از گزاره‌های قطعی در ذهن جامعه انقلابی را دچار خدشه کرد و یا اعتبار آنان را پایین آورد؛ این کاری است که این افراد انجام می‌دهند که در رأس آنها هم جناب آقای هاشمی‌رفسنجانی قرار دارد که معلوم نیست با چه هدفی این اقدامات را انجام می‌دهد.

بذرپاش بر همین اساس یادآور شد: این توقع از بسیاری از افرادی که در انقلاب سابقه‌دار هستند، می‌رود که در این رویه تجدیدنظر کنند، ولی از آن بالاتر، وظایف افرادی است که مسئولیت حفظ و نشر دقیق آثار،‌ کلام، دست‌نوشته‌ها، نظرات، دستورات و سایر موضوعات مرتبط با بزرگان دین و نظام به ویژه حضرت امام (ره) را دارند و در این موضوع خاص مؤسسه تنظیم، حفظ و نشر آثار حضرت امام (ره) مسئولیت دارد.

وی تأکید کرد: اصلاً این مؤسسه راه افتاده که از این موضوعات حراست و حفاظت کند و منابع و اعتبارات در اختیار دارد که این امور را رتق و فتق کند و اجازه ندهد هر کسی از راه برسد، منویات درونی خود را به صرف داشتن سابقه، به عزیزی مانند امام (ره) منسوب و کارهای خود را توجیه کند.

این عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس با طرح این سؤال که مؤسسه تنظیم، حفظ و نشر آثار امام (ره) چه زمانی می‌خواهد وظیفه تاریخی خود را انجام دهد؟ تصریح کرد: خوشبختانه مسئول محترم این مؤسسه هم آقای سیدحسن خمینی از بیت شریف حضرت امام (ره) است، بنابراین چه زمانی آقای سیدحسن خمینی می‌خواهد به وظیفه تاریخی خود عمل کند؟ آیا غیر از این زمان، نیازمند حضور و اعلام موضع جدی هستیم؟ آیا توهین به امام (ره) و ظلم به این عزیز نیازمند حضور و اعلام موضع جدی مسئول محترم این مؤسسه نیست؟ بذرپاش در پایان خاطرنشان کرد: به نظرم در یک مقطع تاریخی قرار داریم و آقای سیدحسن خمینی باید مقابل این اتفاقات را بگیرد که اگر در این جا نایستیم، تردید نکنید در چند سال آینده دگراندیشان و پیاده‌نظامان این آقایان هم دیگر چیزی از نظرات امام باقی نخواهند گذاشت؛ به نظر می‌رسد در این مقطع تاریخی برای جلوگیری از یک انحراف بزرگ تاریخی نیازمند بررسی دقیق، حضور به موقع و اعلام نظر قطعی و امانت‌دارانه هستیم.

*ترقی:

سکوت مؤسسه امام در قبال تحریف‌های رفسنجانی موجب توهین اشراقی به خانواده شهدا شد

حمیدرضا ترقی عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی در واکنش به اظهارات نعیمه اشراقی در مورد امام (ره) و شهدا، اظهار داشت: نمی‌توانیم هر کسی که منتسب به حضرت امام (ره) است را در خط امام تلقی کنیم.

وی افزود: در درجه اول باید برای جامعه روشن شود که این افراد را وابستگان به حضرت امام (ره) تلقی نکنند و حساب این افراد را از خانواده امام جدا بدانند چرا که این افراد هیچ نسبت اعتقادی و فکری به حضرت امام ندارند.

این عضو شورای حزب مؤتلفه اسلامی ضمن انتقاد به مؤسسه حفظ و نشر آثار حضرت امام (ره)، تصریح کرد: مؤسسه حفظ و نشر آثار حضرت امام (ره) وظیفه و رسالتی در جمهوری اسلامی ایران بر اساس قانون برای پاسداری از اندیشه امام بر عهده دارد که دولت برای پاسداری از موضع و آثار حضرت امام بودجه و اعتبار پرداخت می‌کند.

ترقی ادامه داد: اگر قرار باشد افرادی که در این مسئولیت انجام وظیفه می‌کنند به تکلیف خود عمل نکنند و هر روز شاهد تحریف مواضع و سخنان حضرت امام توسط کسانی که خود را وابسته به ایشان می‌دانند، باشیم طبیعتاً ممکن است نظام را وادار به وضع قانونی کند تا افراد مطمئن‌تر و موثق‌تری از این آثار پاسداری کند.

وی تأکید کرد: اگر مؤسسه حفظ و نشر آثار امام (ره) در مقابل اظهارات آقای رفسنجانی موضع می‌گرفت امروز خانم اشراقی چنین اظهاراتی را بیان نمی‌کرد.

*حجت السلام پژمان فر:

بررسی توهین نعیمه اشراقی به امام و خانواده شهدا در کمیسیون فرهنگی مجلس

حجت‌الاسلام نصرالله پژمان‌فر عضو کمیسیون فرهنگی مجلس با اشاره به اظهارات نعیمه اشراقی در مورد امام و شهدا، اظهار داشت: بنده مطمئن هستم اگر امام در قید حیات بودند با این کارهای غیراخلاقی همان کاری را می‌کردند که با سیدحسین آقا انجام دادند.

وی با بیان اینکه کسی حق ندارد به خانواده شهدا توهین کند، افزود: ما از خانواده امام انتظار داریم که نگذارند که به حرمت بیت حضرت امام (ره) خدشه وارد نشود.

پژمان‌فر تأکید کرد: قطعاً کمیسیون فرهنگی مجلس چنین اظهاراتی در مورد امام و شهدا را محکوم می‌کند.

*نیره اخوان:

مدعی‌العموم در واکنش به توهین اشراقی به امام(ره) و خانواده شهدا ورود کند

نیره اخوان‌بی‌طرف نماینده مردم اصفهان در مجلس شورای اسلامی در گفت‌وگو با خبرنگار سیاسی ، با اشاره به توهین اخیر نعیمه اشراقی به امام (ره) و خانواده شهدا گفت: در روزهای اخیر نیز مطالبی از سوی خواهر دیگر خانم اشراقی منتشر شد که بخشی از آن خلاف قانون بود.

وی با بیان اینکه دادستان باید به این مسئله ورود کند، تصریح کرد: از جمله مواردی که می‌توان آن را پیگیری کرد و خلاف قانون محسوب می‌شود، هنجارشکنی زهرا اشراقی در مورد بحث حجاب و اظهارنظر درباره حجاب سخنگوی وزارت امور خارجه و همچنین استفاده از ماهواره است.

این عضو کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس با تأکید بر اینکه، این مسائل خلاف قانون ارزش‌های ما را هدف قرار داده، اظهار داشت: صحبت‌های مطرح شده خلاف است و پاک‌ترین افراد و شخصیت‌های نظام را هدف قرار داده و حتی با امام (ره) نیز اینگونه برخورد می‌شود.

اخوان با سخیف و ضدارزشی خواندن اظهارات اخیر نعیمه اشراقی افزود: جا دارد مسئولان مربوطه به این موضوع ورود کند.

نماینده مردم اصفهان در مجلس با اشاره به سکوت مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام (ره) در برابر نقل این خاطره توهین‌آمیز از سوی نعیمه اشراقی، تصریح کرد: اگر کسانی که خود را جزو خانواده امام می‌دانند با این مسئله برخورد قاطع نکنند، نشانه این است که اصول را فدای وابستگی‌های خانوادگی و جناحی کرده‌اند. وی اضافه کرد: اگر کسی واقعاً به امام تعلق خاطر دارد باید اولین کسی باشد که در مقابل چنین حرف‌هایی می‌ایستد و نباید اجازه داد که این صحبت‌ها مطرح شود.

اخوان با اشاره به بیانات رهبر انقلاب مبنی بر پرهیز از تنش‌آفرینی در کشور گفت: این مطالب از جمله مواردی است که حاشیه‌سازی‌هایی را به دنبال دارد.

این عضو کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس با بیان اینکه در جلسه بعدی مجلس حتماً در این مورد اظهارنظر خواهد شد، اضافه کرد: ما باید تکلیفی را مشخص کنیم که این گونه اظهارنظرها و نقل‌قول‌ها از امام (ره) قاعده و روش مشخصی داشته باشد. اخوان با تأکید مجدد بر خلاف قانون بودن این اظهارات، خاطرنشان کرد: از دادستان می‌خواهیم که به عنوان مدعی‌العموم به این مسئله ورود کند.

انتهای پیام/


460عزلونصبدر2ماهابتدایی دولت/ نهاد ریاستجمهوری پیشتاز تغییرات +

کد خبر: 171578
تاریخ انتشار: 14 مهر 1392 - 19:15
وزارت نفت و علوم از پر‌حاشیه‌ترین و بحث برانگیز‌ترین وزارتخانه‌هایی بودند که در آنها تغییر و جا‌به‌جایی صورت گرفته است‌. وزارت نفت که با 59 حکم تغییر، رکورددار این مسابقه به وجود آمده است.

به گزارش 598 به نقل از خبرنگار سیاسی خبرگزاری تسنیم، دو ماه از عمر دولت یازدهم می‌گذرد و در طول این مدت بسیاری از سیاست‌ها دستخوش تغییر و تحول شده‌اند؛ از سیاست‌های فرهنگی، اجتماعی، درمانی و اقتصادی گرفته تا سیاست خارجی جمهوری اسلامی طی این دو ماه دستخوش تحولات زیادی شده و این کار تنها یک پیام را با خود به‌همراه داشته که تغییرات و تحولات زیادی در راه است و این کار جز با اتکا به نیروی اجرایی جدید امکان‌پذیر نخواهد بود.

گرچه دولت تدبیر و امید به‌قول رییس‌جمهور با "داس" به میدان مدیریت عرصه کشور و مدیریت منابع انسانی نیامده بود‌، اما تغییرات و تحولات چنان روند تند و باشتابی به خود گرفته‌اند که حتی آمار تغییر و تحولات نیز با برخی گمانه‌زنی‌ها و تردیدها روبه‌رو شده است‌.

همیشه یک سؤال در عرصه مدیریتی کشور وجود داشته و آن این است که برای به وجود آوردن تغییر در سیاست‌های گذشته، چه تعداد از مدیران قبلی باید عزل شوند و دایره مدیریتی که حلقه اول و دوم تصمیم‌گیری در کشور را در دست دارند‌، چند نفر هستند؟ اگر از تعداد وزرا و اعضای هیئت دولت که حلقه اول تصمیم‌‌گیر در امور اجرایی کشور هستند بگذریم، به تعداد محدودی از مدیران میانی می‌رسیم که همواره در چینش دولت‌های جدید دچار تغییر و تحولات زیادی می‌شدند. بااین‌حال مدیران معمولاً به این زودی‌ها یعنی چندماه بعد از دوران ریاست جمهوری رییس‌جمهور جدید از کار خود برکنار نشده و تا مدتها به‌عنوان نیروهای همکار و همگام با سیاست‌های نوین در عرصه مدیریتی کشور حضور دارند.

تغییر مدیران حلقه اول و دوم تصمیم‌گیر در دولت همواره در دوره‌های مختلف محل بحث بوده و این روزها که هنوز برخی از سازمان‌های اجرایی کشور در حال تغییر و تحولات مدیریتی هستند، انتقادها به این اقدام نیز ادامه دارد‌. ولی عزل و نصبها با سرعت در کشور ادامه دارد‌. برخی از این اقدامات البته بار سیاسی بیشتری دارد و بیشتر مورد توجه رسانه‌ها قرار می‌گیرد و برخی کمتر، بااین‌حال می‌توان با یک حساب سرانگشتی عنوان کرد که نهاد ریاست‌جمهوری و شخص رییس‌جمهور تابه‌حال با 71 نصب غیر از تأیید حکم وزرای رأی اعتمادگرفته از مجلس، بیشترین عزل و نصبها را انجام داده و بعد از آن در میان وزارتخانه‌ها‌، وزارت بهداشت و نفت بیشترین عزل و نصبها را داشته و وزارت علوم، نیرو و جهاد کشاورزی نیز کمترین میزان از تغییرات را داشته‌اند. البته در خصوص وزارت علوم آمارها به‌شدت ضد و نقیض است و در حالی‌ که نمایندگان مجلس اعتقاد دارند جعفر توفیقی به‌عنوان سرپرست موقت این وزارتخانه نمی‌تواند جا‌به‌جایی‌های زیادی در این وزارتخانه و در میان دانشگاه‌های کشور انجام دهد‌، وی معتقد است تنها 4 حکم عزل و نصب صادر کرده و بقیه تمام شایعات رسانه‌ای است‌.

وزارت نفت و علوم از پر‌حاشیه‌ترین و بحث برانگیز‌ترین وزارتخانه‌هایی بودند که در آنها تغییر و جا‌به‌جایی صورت گرفته است‌. وزارت نفت که با 59 حکم تغییر، رکورددار این مسابقه به وجود آمده است و بعد از آن وزارت علوم و بهداشت به‌دلیل اینکه دانشگاه‌های سراسر کشور را در زیرمجموعه خود دارند و به‌شدت مسئولین این دو وزارتخانه علاقمند به تغییر در سیستم مدیریت دانشگاه‌ها نیز هستند، بیشترین میزان تغییرات را تجربه می‌کنند.

بیشترین سمت مدیریتی که دچار تغییر شده ، سمت «مدیرکل ریاست» در تمام وزارتخانه‌هاست که به‌دلیل تغییر وزیر و یا مدیر مربوطه به‌سرعت تغییرات در این رده مدیریتی نیز صورت گرفته است. بیشترین تغییر بعد از آن متعلق به مشاوران وزیر و یا معاونان او است و بعد کار به مدیران سازمان‌ها و شرکت‌های وابسته به بخش دولتی کشیده است‌. در زیر به‌تفکیک، به میزان تغییرات در چند وزارتخانه پرتغییر کشور پرداخته شده و سمت‌هایی که دچار تغییر شده‌اند مشخص شده است‌.

نهاد ریاست‌جمهوری

نهاد ریاست‌جمهوری و شخص رییس‌جمهور، بالاترین میزان تغییرات را اعمال کرده‌اند. برخی از سمت‌هایی که به‌دستور رییس‌جمهور و یا دیگر مسئولان در نهاد ریاست‌جمهوری تغییر کرده‌اند در کل دولت نیز تأثیر‌گذار بوده‌اند و اصولاً سازمان و یا بخش مربوطه را با تحولات چشمگیری رو‌به‌رو ساخته‌اند.

تغییر رییس‌کل بانک مرکزی‌، رییس سازمان محیط زیست، دبیر شورای عالی امنیت ملی‌، رییس ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز‌ و معاونان رییس‌جمهور چون معاون گردشگری‌، معاون اول‌، معاون اجرایی‌، معاون حقوقی‌، سرپرست نهاد ریاست جمهوری‌، سخنگوی دولت و  مشاوران رییس‌جمهور از جمله مشاوران اقتصادی و بین‌الملل از مهمترین تغییرات اعمال‌شده در ساختار دولت است‌. تعداد کل این تغییرات بدون تأیید حکم وزرای رأی اعتماد گرفته از مجلس‌، تقریباً به 71 عزل و نصب می‌رسد‌.

وزارت نفت

وزارت نفت از پر‌حاشیه‌ترین وزارت‌خانه‌های دولت در همین دوره دوماهه دولت یازدهم بوده است‌؛ چه آن زمان که بحث‌های نمایندگان در جلسه رأی اعتماد به وزرای پیشنهادی، دولتی‌ها را با این نگرانی رو‌به‌رو کرده بود که شاید بیژن نامدار زنگنه از مجلس رأی اعتماد نگیرد. اما پس از رأی اعتماد، در روز نخست ورود به ساختمان محل کار، خبر‌ها از اعمال بدون درنگ تغییرات در وزارت نفت حکایت کردند‌.

مدیران عامل سه شرکت مهم گاز‌، نفت و پتروشیمی از اولین کسانی بودند که بلافاصله تغییر کردند و اعضای هیئت مدیره این شرکت‌ها هم به‌کل تغییر کردند. به‌فاصله چند روز معاونان و مدیران عامل این شرکت‌ها هم تغییر کردند و تغییر مهم بعدی هم در ترکیب اعضای کمیته بازنگری در قراردادهای نفتی رخ داد.

وزارت بهداشت

تغییرات مدیریتی در وزارت بهداشت نیز کم نبودند اما این تغییرات مانند وزارت نفت با حاشیه‌های سیاسی همراه نشدند و با سکوت خبری توأم شدند‌. در اولین اقدام تعدادی از سرپرست‌های دانشگاه‌های علوم‌پزشکی کشور مانند دانشگاه‌های علوم پزشکی تهران‌، یزد، ساوه، بجنورد‌، مازندران‌، دانشگاه شهید بهشتی و رفسنجان دچار تغییر شدند و قرعه تغییرات بعدی به نام معاونان و مشاوران وزیر و بعد از آن به رییس انستیتو پاستور ایران‌، مدیرعامل سازمان انتقال خون و اعضای کمیته نظارت بر حسن اجرای تفاهم‌نامه‌های دارویی افتاد‌. در مجموع این وزارتخانه با 9 تغییر کمتر از وزارت نفت در سکوی دوم پرتغییرات‌ترین وزارتخانه کشور در دوره یازدهم قرار گرفت.

وزارت امور اقتصادی و دارایی

از همان زمانی که مطرح شد مهمترین اولویت دولت رسیدگی به وضعیت معیشتی و اقتصادی مردم است‌، انتظار می‌رفت تغییرات وسیعی در وزارت اقتصادی و دارایی صورت بگیرد. به همین دلیل هم 36 تغییر در این وزارت‌خانه صورت گرفت. دراین‌بین، جابه‌جایی رؤسای گمرک و بیمه مرکزی و مدیرعامل بانک ملی به‌همراه اعضای اصلی شورای عالی جامعه حسابداران ایران چندان هم سر و صدای مطبوعاتی به‌پا نکرد.

وزارت کشور

تغییر استانداران هنوز هم در جریان است و اگر این تغییرات به زمان پایانی خود برسد‌، انتظار می‌رود این وزارتخانه رکورد سایر ‌سازمان‌های دولتی را در میزان تغییرات اعمال‌شده بشکند‌. بااین‌حال طی این دوره دوماهه استانداران زنجان، تهران، مازندران، اصفهان، البرز، کهکیلویه و بویراحمد و لرستان تغییر کرده‌اند و از مهمترین تغییرات دیگر می‌توان به تغییر معاون سیاسی و تعداد دیگری از معاونان و مشاوران که در مجموع تعداد 29 تغییر را برای این وزارتخانه رقم زده‌اند، اشاره کرد.

وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

دیگر وزارتخانه قابل توجه در زمینه تغییرات و عزل و نصبهای جدید، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است که به نظر می‌رسد اولویت کاری خود را به سینما و سینماگران اختصاص داده است. به همین دلیل هم تعداد 8 نفر از اعضای شورای بازبینی فیلم‌های سینمایی تغییر کرده‌اند و رییس سازمان سینمایی‌، معاون هنری وزارت ارشاد‌، روابط عمومی سازمان سینمایی و مشاور سازمان سینمایی در اولین فرصت بعد از وارد شدن وزیر به محل کارش، تغییر کردند‌. بعد از آن می‌توان به بخش مطبوعات توجه کرد که معاون مطبوعاتی و مدیران عامل خبرگزاری ایرنا و روزنامه ایران در اولویت تغییرات بودند‌.

وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی

این وزارتخانه تازه‌تأسیس (شاید بهتر است بگوییم تازه ادغام‌شده) یکی از پر‌ماجراترین وزارتخانه‌ها در طول دولت دهم بود‌. ماجرای تعیین و انتصاب مدیرعامل شرکت‌های شستا (شرکت‌های سرمایه‌گذاری تأمین اجتماعی) در زمان دولت دهم به جنجال و ماجرای بزرگی بین دولت و مجلس تبدیل شد و اولین جایی که در دولت یازدهم نیز مورد تغییرات گسترده قرار گرفت، همین شرکت بود. رییس سازمان تأمین اجتماعی‌، مدیرعامل شستا‌، اعضای هیئت مدیره شستا و معاونان پشتیبانی و امور شرکت‌های شستا از اولین کسانی بودند که باید با شغل خود خداحافظی می‌کردند و احتمالاً تغییرات دیگری نیز در راه خواهد بود.

وزارت علوم و دانشگاه آزاد اسلامی

اگر تغییرات وزارت علوم که شامل دو تغییر پرحاشیه رییس دانشگاه علامه طباطبایی و دانشگاه صنعتی اصفهان را کنار بگذاریم‌، دانشگاه آزاد به مهمترین مکان برای این تغییر و تحولات گسترده تبدیل شده است.

از سالها پیش و همزمان با به وجود آمدن بحث وقف این دانشگاه که با مخالفت حقوقی کارشناسان و همچنین تأیید غیر‌قانونی بودن این وقف توسط رییس قوه قضاییه و تغییرات در اساسنامه این دانشگاه‌، این دانشگاه به محل درگیری‌های سیاسی تبدیل شد.

با روی کار آمدن دولت جدید اعضای هیئت امنای این دانشگاه با فوریت هرچه تمامتر، رییس این دانشگاه را برکنار کردند و با انتصاب میرزاده به عنوان رییس جدید در جلسه هیئت امنا، بار دیگر انتصاب‌ها حکایت از ورود نزدیکان هاشمی به این دانشگاه دارد‌. از سویی محسن هاشمی با معاونت عمرانی این دانشگاه بعد از شکست در انتخابات شهرداری تهران، به این مجموعه پیوست و از سوی دیگر اکبر ترکان نیز که تابه‌حال سمت‌های گسترده‌ای در دولت گرفته است‌، در این دانشگاه به‌عنوان عضو شورای اقتصاد و سرمایه‌گذاری دانش‌بنیان مسئولیت گرفت. از سوی دیگر ارگان‌های رسانه‌ای این دانشگاه یعنی روزنامه فرهیختگان و خبرگزاری آنا دچار تحولات زیادی شدند و پس از آن باقر لاریجانی رییس شورای راهبردی علوم پزشکی این دانشگاه شد.

اگر تعداد تغییرات در این دانشگاه را با تعداد تغییرات دیگر در وزارت علوم حساب کنیم‌، پیش‌بینی می‌شود طی چند هفته آینده و با رأی اعتماد اعضای شورای انقلاب فرهنگی به میرزاده‌ و رأی اعتماد مجلس به وزیر علوم، تعداد تغییرات به بالاترین میزان تغییرات در کل وزارتخانه‌های دولتی برسد‌.

به گزارش تسنیم، بدون احتساب تغییرات رؤسای دانشگاه‌ها که بخش اعظم آن به‌جهت مشخص شدن رأی اعتماد مجلس به توفیقی و یا انتصاب میرزاده به ریاست دانشگاه آزاد به آینده موکول شده است، تاکنون در دولت و زیرمجموعه‌های وابسته به آن 460 عزل و نصب صورت گرفته که با تقسیم آن بر عمر دوماهه دولت به‌طور متوسط روزانه بیش از 7 مسئول عزل و نصب شده‌اند.


ندخاتمی راست میگوید، ترورهای سازماندهی شده در پیش است!

 

92/07/13 - 17:35
شماره: 13920713001344
حجت‌الاسلام حمید رسایی

پخش خبر "نوار تهدید" و یا "جعبه سیاه" ترور، به طور ناخواسته تبدیل به یک معضل شد! حکیمى‏پور ادعا مى‏کرد که نوار یک روز پس از ترور در اختیار شورا قرار گرفته، امّا عابدینى و اصغرزاده، دو عضو دیگر شورا معتقد بودند که نوار 20 روز پیش از ترور در اختیار شورا قرار گرفته است.

خبرگزاری فارس: خاتمی راست می‌گوید، ترورهای سازماندهی شده در پیش است!

به گزارش خبرگزاری فارس، حجت‌الاسلام حمید رسایی نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در واکنش به اظهارات اخیر محمد خاتمی که پیش‌بینی ترور فیزیکی را مطرح کرده بود، یادداشتی نوشته و نسخه‌ای از آن را در اختیار خبرگزاری فارس قرار داده است که متن کامل آن از نظرتان می‌گذرد.

خاتمی راست می گوید، مراقب ترورهای سازماندهی شده جدید باشید

در هفته گذشته خاتمی، رئیس دولت اصلاحات، حوادث پیش آمده در حاشیه استقبال از رئیس جمهور را سازماندهی شده دانسته و گفته است: « این جریانات سازماندهی شده است نه خودسر. اگر جلوی جریانات تخریبی گرفته نشود مثل زمان اصلاحات می‌شود که اوایل این طور بود و بالاخره منجر به ترور شد. وزارت اطلاعات و قوه قضائیه مسئول است که این امر را پیگیری کنند.» به جای قضاوت عجولانه باید به آقای خاتمی حق داد که ترور سعید حجاریان را سازماندهی شده دانسته و امروز نیز نگران تکرار همان ترورهای سازماندهی شده است. با این تذکر که جناب خاتمی سال 88 همه واقعیت را نمی گوید بلکه بخشی که به نفع این جریان هزار لایه است را بیان می کند!

 در هفته گذشته خاتمی، رئیس دولت اصلاحات، حوادث پیش آمده در حاشیه استقبال از رئیس جمهور را سازماندهی شده دانسته و گفته است: «این جریانات سازماندهی شده است نه خودسر. اگر جلوی جریانات تخریبی گرفته نشود مثل زمان اصلاحات می‌شود که اوایل این طور بود و بالاخره منجر به ترور شد. وزارت اطلاعات و قوه قضائیه مسئول است که این امر را پیگیری کنند.»

 بلافاصله این مواضع با استقبال بلندگوهای استکبار و انتقاد برخی از رسانه های داخلی و از جمله رسانه های منتقد وی مواجه شد. رادیو صدای آمریکا با عنوان خاتمی: "اگر با جریان‌های تخریبی برخورد نشود به ترور ختم می‌شود" و تلویزیون بی بی سی فارسی با تیتر "هشدار خاتمی نسبت به بازگشت ترور" به استقبال موضعگیری خاتمی رفتند.

 به نظرم در باره این اظهار نظر خاتمی نباید زود قضاوت کرد بلکه با بررسی مستند سوابق موضوع، می توان به این نتیجه رسید که بخشی از ادعای خاتمی صحیح و منطبق بر واقعیت است.

 

ترور سال 78 سازماندهی شده بود یا خودسرانه؟

در حقیقت اشاره خاتمی به واقعه ترور سعید حجاریان است که در ماه های پایانی سال 78 اتفاق افتاد. خاتمی در آن ایام هم با صدور نامه ای اعلام کرد : "معتقدم مسأله عمیق تر است و به لحاظ روان شناختی باید پیگیری شود و با یک حرکت وزین فرهنگی برای ریشه یابی این نوع خشونت ها و جلوگیری از آن به عمل آید." وی همچنین در نامه ای به وزیر اطلاعات وقت از وی خواست تا با عنایت به تأکید رهبر معظم انقلاب مبنی بر برخورد قاطع و سریع با عوامل این ترور، چشم فتنه بیرون آورده شود.

یونسی، وزیر اطلاعات دولت خاتمی اما پس از مدتی در این باره اعلام کرد : "اهداف این افراد بر اساس احساسات شخصی و تشخیص فردی آنان استوار است و از نظر ما وابستگی خارجی و وابستگی جناحی برای آنان متصور نیست. از نظر ما این افراد گروهی خودسر هستند که با انگیزه ماجراجویانه و احساساتی اقدام به این کار کردند."

اما واقعیت قصه ترور سعید حجاراین چه بود؟‌ آیا واقعا بر اساس ادعای امروز آقای خاتمی سازماندهی شده بود؟ آیا جریان سیاسی خاصی در پشت آن قرار داشت؟ یا نظر وزیر اطلاعات وقت درست و ترور حجاریان سازماندهی شده نبوده بلکه خودسرانه بوده. بنده معتقدم که بر خلاف بسیاری از مواضع آقای خاتمی، ادعای ایشان درست و نظر وزیر اطلاعات وقت وی که ترور سعید حجاریان را خودسرانه دانسته بود غلط است.

 قضاوتى غیر منصفانه

سال 78 و پس از واقعه قتل های زنجیره ای و کوی دانشگاه پس از سوء قصد به سعید حجاریان، اظهار نظرهاى مختلفى درباره ماهیت گروه ترور و مسأله صدور فتواى ترور بر زبان‏ها جارى شد. در این جنگ روانى نیز سعى شد تا مسأله ‏ترور را همانند قتل‏هاى زنجیره‏اى و کوی دانشگاه به یک فکر و اندیشه‏اى دینى گره بزنند و به شخص و گروه خاصى منتسب کنند. در اولین حرکت، روزنامه صبح امروز که مدیر مسئول آن ترورشده بود، نوشت: "من تروریست‏ها را مى‏شناسم ... آنها نیروى نظامى نبودند، دست به اسلحه نبردند و شلیک نکردند، بلکه فتوا دادند و حکم صادر کردند." (26 اسفند 78)

بیست روز پس از این اظهار نظر، در حالى که هر روز بر حجم این اتهامات در روزنامه‏ها افزوده مى‏شد و شخصیت‏هاى دلسوز سیاسى مى‏بایست آن را کنترل مى‏کردند، محمد سلامتی، عضو فعال‏ سازمان غیر دینى مجاهدین انقلاب و دبیر کل آن اعلام کرد: "کسانى که با انگیزه‏هاى ایدئولوژیک دست به ترور مى‏زنند، به مجوز شرعى نیاز دارند." علاوه بر وی در تیتر برخی رسانه ها اعلام شد: "دیگرانى بودند که تصمیم گرفته و مجوز دادند و بعد عده‏اى اجرا کردند."

تمام این سخنان - که به گوشه کوچکى از آن اشاره شد - در حال و هواى روزهاى نخست پس از ترور مطرح شد، امّا سخنى که پس از نُه ماه از طرف آقاى حجاریان در یک ‏مصاحبه مطبوعاتى عنوان شد، شاید غیر منصفانه‏ترین سخن و حتى کینه‏جویانه بود. وى در پاسخ به سئوال خبرنگارى که پرسید هیچ تصور مى‏کردید روزى توسط چنین افرادى ترور شوید؟ گفت: "نه، انتظار نداشتم. از جریان‏هاى داخلى انتظار نداشتم. گاهى درباره گروه‏هاى برانداز خارجى فکر مى‏کردم، امّا در باره اینها نه. زیرا کسى که ادعاى دیندارى مى‏کند براى این ‏کارها باید حجت شرعى داشته باشد. فکر نمى‏کردم عالمى در سطح بالا اجازه ترور بدهد، چون در اسلام ترور حرام است. اسلام اجازه ترور نمى‏دهد."

جالب این است که آقاى حجاریان در پاسخ به سئوال دیگرى، وقتى خبرنگار مى‏پرسد: آیا ضاربین شما حکم داشتند و شما در جریان قرار گرفتید؟ مى‏گوید: "خیر. من دنبال نکردم ببینم حکم داشتند یا نه، امّا آدم متدین براى حرکات خود - مخصوصاً قتل نفس - باید جواز شرعى داشته باشد وگر نه دیندارى‏اش بى‏معنا مى‏شود. مگر این‏که فکر کنیم اینها ضارب نبودند، یا در دیندارى‏شان شک کنیم. والا آنهایى که قبل از انقلاب هم دست به ترور زدند، مثل فداییان اسلام و مؤتلفه، بالاخره از جایى جواز گرفتند. امام ‏جواز ترور نمى‏داد، حتى در زمان شاه. من فکر مى‏کنم کسى که ادعاى دیندارى مى‏کند، از امام تبعیت مى‏کند، بنابر این چنین کارى را انجام نمى‏دهد." (روزنامه ایران: 27 آذر 79)

سئوال این است که چرا آقاى حجاریان در آن ایام ادعا مى‏کرد این کار توسط گروه‏هاى داخلى نظام انجام شده و چرا آن گروه را رسماً نام نمى‏برد؟! وى مى‏گوید: "فکر نمى‏کردم عالمى در سطح بالا اجازه ترور بدهد ..." سئوال این است که وى از کجا پى برده بود عالمى اجازه ترور را صادر کرده است؟! چرا از آن عالم سطح بالا نام برده نمی شد؟! چرا به طور جدى در دیندارى عاملان ترور شک نمى‏کند؟ اشخاصى که قبل از ترور وى، چند عملیات مجرمانه دیگر نیز داشته‏اند! سئوال این است که چرا آقاى حجاریان در باره "وجود مجوز شرعى ترور" در این گروه با قاطعیت سخن مى‏گوید، امّا در خصوص عدم دیندارى عاملان ترور با تردید و شک؟!

نوار تهدید، جعبه سیاهى که هرگز رمز خوانى نشد!

یک روز پس از ترور سعید حجاریان، در تاریخ 23 اسفند 78، شوراى اسلامى شهر تهران در اقدامى عجولانه، خبر از کشف نوارى داد که در آن سعید حجاریان تهدید به ترور شده ‏بود! رئیس شوراى شهر، گوینده نوار را از همفکران و مرتبطین با سردار نقدى و حجت‏الاسلام والمسلمین روح اللَّه حسینیان معرفى کرد و بسیارى، چون روزنامه «هم‏  میهن» این نوار را جعبه سیاه ترور حجاریان نامیدند.

شاید آن روز، هیچ کس فکر نمى‏کرد که پخش این نوار و مانور سیاسى روى آن، بعدها تبدیل به یک معضل و مشکل براى کسانى شود که قصد داشتند ترور را به یکى از منتقدان‏ دلسوز خود نسبت دهند.

تهیه کننده نوار که رضا احمدى - جوانى 21 ساله - نام داشت، از آنجا که آدرس و نشانى خود را در نوار اعلام کرده بود! یک روز پس از تحویل نوار به شوراى امنیت ملى - در تاریخ 25 اسفند - دستگیر شد و به مدت 100 روز در بازداشت بسر برد. وى پس از آزادى از زندان، خبرى را در مطبوعات فاش کرد که هرگز به شکل صریح و شفاف تکذیب نشد! و جعبه سیاه ‏ترور سعید حجاریان، همچنان در هاله‏اى از ابهام باقى ماند و علامت سئوال به وجود آمده، هرگز محو نشد!

و امّا داستان نوار چه بود

یک ماه پس از ترور سعید حجاریان، على رغم وجود اختلافات داخلى میان اعضاى شوراى شهر در خصوص پخش یا عدم پخش محتویات نوار تهدید، خانم ‏صدیقه وسمقى به عنوان عضو کمیته تحقیق و پیگیرى ترور آقاى حجاریان، هنگامى که از روند تحقیقات گزارش مى‏داد، از کشف این نوار سخن گفت: "قرار است این نوار در جلسه امروز پخش شود و پس از پایان جلسه نیز، نوارِ تکثیر شده به هر یک از خبرنگاران اختصاصى شورا تحویل مى‏شود." (رسالت: 24 فروردین 79)

در همین هنگام یکى از پرسنل روابط عمومى شورا ضبط کوچکى را در مقابل میکروفون قرار داد و دقایقى از صداى فرد تهدید کننده نوار را پخش کرد. گروه اجتماعى روزنامه صبح امروز متن پخش شده را چنین گزارش مى‏کند: "اینجانب رضا احمدى، عضو گروه فداییان اسلام و همچنین عضو هیأت مؤسس حزب سازمان فدایى ولایت فقیه هستم. جناب آقاى سعید حجاریان! از دیدگاه حزب جوانان‏ فداییان ولایت فقیه و دیدگاه فداییان اسلام، به دلایل زیر محکوم به ضدیت با ولایت فقیه و مرتد هستید و سابقه شما نشان مى‏دهد با ولایت فقیه ضدیت دارید.

1 . امضا نکردن فرم التزام به ولایت فقیه در هنگام انتخابات شوراهاى اسلامى.

2 . تئورى ضد انقلابى و ضد ولایتى "فشار از پایین و چانه‏ زنى از بالا".

3 . تئورى ضد انقلابى و ضد ولایتى "فتح سنگر به سنگر نظام" یعنى سپاه، نیروى ‏انتظامى، وزارت اطلاعات، قوه قضائیه، مجلس و نهاد رهبرى.

4 . ایجاد جنگ روانى و تخریب یکى از چهره‏هاى شاخص انصار حزب اللَّه، یعنى حاج‏آقا..." (روزنامه صبح امروز: 24 فروردین 79)

پس از پخش قسمتى از نوار تهدید، به علت مخالفت تعدادى از اعضاى شوراى شهر و به وجود آمدن درگیرى لفظى میان برخى از اعضاى شورا، از ادامه پخش نوار جلوگیرى شد. خانم صدیقه وسمقى که ظاهراً از برخى اخبار پشت پرده این نوار بى‏اطلاع بود و بر پخش آن اصرار مى‏ورزید، در برابر اظهار مخالفت برخى دیگر از اعضاى شوراى شهر مى‏گوید: "چرا این نوار را معضل کردید؟ اصلاً محرمانه نبوده. این شخص، خود را نواب صفوى زمان مى‏داند و حاضر است این را همه جا بگوید. افکارى که در این نوار هست، در جامعه و پشت بلندگوهاى عمومى ترویج مى‏شود. این نوارى است که به حجاریان داده شده و محرمانه نبوده و ما ممنوعیت و محدودیت براى انتشار آن نداریم." (روزنامه صبح امروز: 24 فروردین 79)

جالب‏تر از موضعگیرى منفعلانه این عضو شوراى شهر تهران، برخورد دو عضو دیگر این شورا نسبت به انتشار این نوار بود. آقاى حکیمى‏پور و اصغرزاده - این دو نام را به خاطر بسپارید - در مصاحبه‏هاى مختلف که در خصوص مسأله ترور سعید حجاریان داشتند، همواره بر اهمیت یک نکته خاص تأکید مى‏کردند و آن سندیت این نوار براى نشان دادن "بخش ‏فرهنگى و تفکر سیاسى ترور" بود!

ابراهیم اصغرزاده در همان روزهاى نخست پس از ترور، در این باره گفت: "این نوار به جز سندیت امنیتى و اطلاعاتى، سندیت سیاسى هم دارد و نشانگر آن است که یک تفکر خشن، زمینه‏ساز این قبیل تهاجمات به ملت است. ما در یک موقعیت جدى ‏براى تسویه حساب قطعى با خشونت و تفکر خشونت هستیم." و امّا احمد حکیمى‏پور، به اندازه ابراهیم اصغرزاده براى جعبه سیاه ترور، اهمیت اطلاعاتى و امنیتى قائل نبود، بلکه اساساً آن را فقط براى بررسى بخش فرهنگى و تبلیغى خشونت‏گرایان مفید مى‏دانست! او نیز در مصاحبه با روزنامه صبح امروز گفت: "آن نوار بیش‏تر از این جهت مهم است که تفکرى را که پشت جریان خشونت است، نشان مى‏دهد. ما دنبال این نیستیم که چه کسى این نوار را پر کرده است! چون کسانى که‏آن را پر کرده‏اند، در این حادثه خاص دخیل نبوده‏اند. منتها از این نوار مى‏توان بخش فرهنگى خشونت را شناسایى کرد که اینها با چه استدلال‏هایى با مخالفین خود مبارزه مى‏کنند و خون‏آنها را حلال مى‏کنند! ما دنبال این هستیم که آن بخش فرهنگى و تبلیغى خشونت‏گرایان را از این نوار بررسى کنیم." (صبح امروز:‌3 اردیبهشت 79)

البته احمد حکیمى‏پور پیش از این در مصاحبه دیگری گفته بود: "این نوار روز بعد از ترور حجاریان (!) در اختیار ما قرار گرفت. ما نیز بلافاصله آن را در اختیار مقامات مسئول قرار دادیم. کسانى که این نوار را پر کردند، بلافاصله دستگیر شدند و هیچ ارتباطى با تیم ترور نداشتند." (روزنامه فتح: 9 فروردین 79)

جعبه سیاهی که هنوز هم معضل اصلاح طلبان شده

پخش خبر "نوار تهدید" و یا "جعبه سیاه" ترور، به طور ناخواسته تبدیل به یک معضل شد! احمد حکیمى‏پور ادعا مى‏کرد که نوار یک روز پس از ترور در اختیار شورا قرار گرفته، امّا عابدینى و اصغرزاده، دو عضو دیگر شورا معتقد بودند که نوار بیست روز پیش از ترور در اختیار شورا قرار گرفته است. (صبح امروز: 25 اسفند 79)  البته این قول درست بود چرا که تهیه کننده نوار پس از آزادى از زندان ادعا کرد که چند ماه قبل از ترور، نوار را به حجاریان تحویل داده و در زمان تحویل نوار، آقایان حکیمى‏پور و اصغرزاده حضور داشتند!

پس از درگیرى لفظى برخى از اعضا درباره انتشار این نوار و تحویل آن به مطبوعات، جلسه غیر علنى تشکیل شد، امّا این نوار، هرگز در اختیار خبرنگاران قرار نگرفت! یک ‏عضو مؤثر شوراى شهر که سوابق فعالیت‏هاى متعدد سیاسى دارد، براى به فراموشى سپردن این نوار به خبرنگاران گفت: "کارى که در شوراى شهر انجام شد، یک عمل اشتباه بود. زیرا انتشار این نوار که از مغز علیل عده‏اى خودسر و قانون‏شکن تراوش کرده است، برخلاف مصالح عمومى و ملى ‏است! چرا که در این نوار، فرد تهدید کننده، خودش را منتسب به جاهایى کرده است که براى ما ثابت شده این انتصابات صحیح نیست و اینها قصد تعریض به مقدسات جامعه ما را داشته‏اند و لذا نبایستى حرف‏هاى این نوار به عنوان مستند مورد عمل قرار گیرد." (رسالت: 24 فروردین 79)

جعبه سیاه به سخن آمد و ماهیت خاتمی و دوستانش را نشان داد

البته رئیس وقت شوراى اول شهر تهران و برخى از اعضاى مؤثر آن، چند روز پس از ترور حجاریان در مصاحبه‏هاى مختلف اعلام کرده بودند که "چنانچه پیگیرى قضیه توسط مسئولان امنیتى به درازا کشیده شود، محتواى این نوار و شیوه به دست آوردن آن را به اطلاع عموم خواهیم رساند." با وجود این تأکیدات، هرگز نحوه تهیه نوار علنى نشد تا این‏که رضا احمدى - جوان 21 ساله و تهیه کننده نوار - پس از 100 روز از زندان آزاد شد و ابهامات بسیارى را برطرف کرد. وى در مصاحبه با خبرنگار روزنامه رسالت گفت: "به منظور کمک گرفتن براى هیأت مذهبى با آقاى طباطبایى عضو شوراى شهر در نماز جمعه صحبت کردم و او من را به آقاى حجاریان معرفى کرد. من نه عضو انصار حزب اللَّه ‏بوده و نه هستم و اولین بارى بود که حجاریان را از نزدیک مى‏دیدم. او در جلسه اول خیلى از من استقبال کرد و گفت: شنیده‏ام عضو انصار حزب اللَّه هستى، امّا خوشحالم که شما مثل آنها نیستى و حرف‏هایت را مى‏زنى!

در آن جلسه من هم انتقادات خودم را از روزنامه صبح امروز به او گفتم، در رابطه با اهانت به ائمه و ... او به من خندید و پاسخى نداد و گفت این اندیشه ماست و شما باید اندیشه ‏را با اندیشه جواب بدهید. جلسه بعد هم در شوراى شهر بود که چون هماهنگ کرده بود، بیش‏تر مرا تحویل گرفتند و در همین جلسه بود که آقاى حجاریان بحث نوار را مطرح کرد و گفت: شما هر چه ‏اندیشه دارید، بر روى نوار بگوئید.

در جلسه سوم گفت: حرف‏هاى من را هم در نوار بگو، حرف‏هاى خودت را هم بزن، حجاریان به من گفت: در نوار من را تهدید کن. به او گفتم آیا مشکلى براى من پیش نمى‏آید؟ او گفت: نه باقیش با من، البته ممکن است انصار حزب اللَّه تو را با تیر بزنند، ولى (اداره) اطلاعات و ... با من. آقاى سعید حجاریان به من گفت: در نوار خودت را معرفى کن و بگو عضو انصار حزب اللَّه هستم و روى این موضوع تأکید زیادى داشت.

حجاریان گفت: بگو فدایى ولایت فقیه هستم، من را هم محکوم کن و به موضوع فشار از پائین، چانه زنى در بالا و فتح سنگر به سنگر حمله کن. وقتى من را تهدید مى‏کنى، به ‏حالت جدى حرف بزن و تهدید کن و بگو مى‏کشمت و خانه و زندگى‏ات را آتش مى‏زنیم. من هم تیتر مطالب او را یادداشت کردم.

حتى گفت: در نوارِ تهدید به نهضت آزادى، عبداللَّه نورى، مهاجرانى و آقاى خاتمى هم توهین کن و بگو خاتمى آمده با جامعه مدنى ختم انقلاب را اعلام کند. حجاریان گفت: در داخل نوار از سعید امامى به عنوان شهید سعید امامى یاد کن. او در آخر جلسه سوم به من گفت: من به شما از نظر مالى و کارى کمک مى‏کنم، اگر بخواهى به هیأت شما کمک مى‏کنیم، اگر نخواستى به خودت کمک مى‏کنیم که خانه خودتان ‏را بسازید. با شهردارى منطقه هم هماهنگ مى‏کنم. حجاریان به من گفت: تو نسبت به سایر بچه‏هاى انصار خیلى آرام هستى، اگر مى‏توانى بچه‏هاى انصار را بیاور اینجا با هم صحبت کنیم!

نوار را او ساخت و من فقط یک گوینده بودم و نمى‏دانستم او چه سوء استفاده‏اى از آن مى‏کند. من هم رفتم خانه‏ام، در زمانى که هیچ کس نبود، نوار را پر کردم و بردم به حجاریان ‏دادم. او هم گفت: کار بزرگى کردى، امیدوارم بتوانیم مشکلات! شما را حل کنیم. وقتى نوار را دو دستى به حجاریان دادم (چند ماه قبل از ترور او) آقایان اصغرزاده و حکیمى‏پور نیز شاهد بودند." (رسالت: 12 تیر 79)

روزنامه رسالت پس از انتشار این مصاحبه مهم نوشت: "بر این اساس، معلوم نیست آیا قاضى رازقندى تاکنون به احضار حجاریان و اخذ توضیحات وى اقدام کرده است یا نه. به نظر مى‏رسد پرونده رضا احمدى و تهدید حجاریان در چارچوب پرونده نوارسازان قابل پیگیرى است. باید مشخص شود چرا و چه کسانى با سوء استفاده از سادگى جوانى 21 ساله، نوار تهدیدى تهیه و سپس با فراهم ساختن شرایط جنگ روانى، از آن بهره‏بردارى سیاسى کرده و با تمسک به آن به تشویش افکار عمومى دست زدند. امیدواریم قاضى پرونده بى‏هیچ ملاحظه و مصلحت اندیشى، به واقعیت دست یافته و با عوامل و یا عاملین برخورد قانونى نماید." (رسالت: 12 تیر 79)

یک روز پس از نشر این سخنان، تنها پاسخى که روزنامه رسالت دریافت کرد، نامه‏اى بدون امضا و در سربرگ شوراى شهر تهران بود که از طرف سعید حجاریان در آن نوشته ‏شده بود: "رسالت، نشر اکاذیب مى‏کند." شوراى شهر در حالى این چهار کلمه را از طرف حجاریان در 13 تیر ماه به عنوان پاسخ ارسال کرد که روزنامه بهار در همان روز، مصاحبه‏ مفصلى را به نقل از سعید حجاریان در خصوص ادعاى دیروز روزنامه رسالت به چاپ رساند!

روزنامه بهار در این مصاحبه ادعا کرد که وى گفته است: "نوار بدون استفاده از آن به چه درد مى‏خورد و کجاى این کار عقلانى است... لابد بعد هم مى‏خواهند بگویند تروریست‏ها از خود من دستور گرفته‏اند." (روزنامه بهار: 13 تیر 79)

چرا حرف یک بچه را تیتر می کنید!

در همان ایام حجاریان که نایب رئیس شوراى اول شهر تهران بود در مورد آشنایى خود با احمدى گفت: "آقاى علیزاده روزى در شوراى شهر، فردى را به من معرفى کرد و گفت او از این بچه‏هایى است که تجمع‏هاى دانشجویى را به هم مى‏ریزند و مى‏خواهد با تو صحبت کند. کمى ‏نصیحتش کردم و به او گفتم عقاید خود را داشته باشد، امّا به جاى این‏که کارهاى فیزیکى بکند، برود کار فرهنگى کند.

روزى احمدى به من گفت که دوستان من تو را محاکمه کرده‏اند و نوارى به من داد که جریان محاکمه در آن ضبط شده بود. احمدى به من گفت که ظاهراً پسر عمویش از اینهاست ‏و این نوار با صداى اوست. نوار را که گوش کردم، متوجه شدم همان حرف‏هاى معمول است که جریان خشونت‏طلب در روزنامه‏ها و مجله‏هایشان علیه من گفته و نوشته بودند.

نوار بى‏ارزشى بود، به آن اعتنایى نکردم و آن را در گوشه کشوى میزم انداختم و به آقاى اصغرزاده که در همان اتاق همکارم بود، گفتم که چنین نوارى موجود است! پس از واقعه ترور، چون دنبال سرنخ مى‏گشتند، کشوى مرا باز کردند و نوار را درآوردند. در آن زمان من در حالت اغما بودم که این وقایع پیش آمد و احمدى را دستگیر کردند. من ‏فکر مى‏کنم این نوار ربطى به تروریست‏ها ندارد."

حجاریان به جاى پاسخ به سئوالات اساسى مطرح شده در خصوص سخنان احمدى، ضمن ادعاى این که وى تطمیع شده است، اظهار داشت:  "چه ثمرى براى من داشت که به یک بچه بگویم این حرف‏ها را بزن و چیزهایى به او یاد بدهم که در نوار بگوید، بعد هم نوارش را دور بیندازم !"

وى که هر روز در کنار نام روزنامه خود، جمله "دانستن حق مردم است" را مى‏نوشت، از اقدام روزنامه رسالت در چاپ اظهارات احمدى گله کرد و گفت: "یک زمان مدیر مسئول رسالت به عیادت من آمد و من براى او هم در این مورد توضیح دادم. نمى‏دانم چرا حرف من را که این همه سابقه رفاقت با هم داریم، کنار گذاشته و رفته‏ حرف این بچه را تیتر اول کرده است."

حجاریان در آن مصاحبه از محاکم قضایى خواست تا کسانى را که روى این جوانان کار روانى مى‏کنند، شناسایى کند:  "باید افرادى که روى این جوانان کار مى‏کنند و این سناریوها را به آنها یاد مى‏دهند تحت تعقیب قرار گیرند. این افراد باید به عنوان آسیب دیدگان اجتماعى مورد امداد قرار گیرند!... زمانى که پنج، شش کانال رادیو تلویزیون یک کشور در اختیار یک جریان باشد و جریان دیگر از داشتن کوچک‏ترین رسانه‏اى محروم شود، نمى‏خواهم بگویم دوستان ما این کار را مى‏کنند، ولى طبیعى است که از رسانه‏هاى کوچک مثل نوار استفاده شود." (روزنامه بهار: 13 تیر 79)

سئوالاتی که بی پاسخ ماند !

آقاى حجاریان در حالى که مى‏توانست این مطالب را براى روزنامه رسالت ارسال نماید، حاضر به انجام این کار نشد، چرا که بدیهى بود آن روزنامه، این ادعاها را به همراه پاسخ ‏و اشکالات آن به چاپ خواهد رساند. همان طور که یک روز پس از چاپ توجیهات آقاى حجاریان، روزنامه رسالت سئوالاتى را مطرح ساخت که هرگز پاسخ داده نشد: "از ایشان مى‏پرسیم با توجه به این‏که نوار تهدید چند ماه قبل از حادثه ترور در اختیار شما قرار گرفت و شما نوار را گوش کردید و در کشوى میزتان گذاشتید و یا به تعبیر خودتان‏آن را دور انداختید، آیا به اصغرزاده و دیگران هم گفتید که این نوار دور انداختنى و بى‏ارزش است؟

اگر گفتید! چرا آقاى اصغرزاده، چند روز بعد از ترور، سعى نکرد به مسئولان بگوید که این نوار از نظر حجاریان، چیز بى‏ارزشى بود و نباید روى آن مانور داد! بلکه برخلاف آن براى‏ موج‏سوارى بیش‏تر، در مصاحبه‏اى با اشاره به نوار تهدید گفت: محتوا و تفکر موجود در این نوار، افشاگر انگیزه و بستر ایجاد خشونت در کشور است و مسئولان باید در خشکاندن این ریشه ‏خشونت احساس تعهد کنند.

اگر آقاى اصغرزاده مى‏دانست که "نوار بى‏ارزشى" در کشوى میز شماست، چرا وقتى روزنامه هم میهن در صفحه اول خود این تیتر درشت را درج کرد که "خوب نگاه کنید! جعبه سیاه‏ترور حجاریان راز مى‏گشاید" در جلسه شوراى شهر اعلام کرد: این نوار سرنخ‏هاى متعددى را به دست مى‏دهد و این نوار غیر از آن‏که تهدید حجاریان به مرگ بوده، یک سند سیاسى ‏محسوب مى‏شود و محتواى آن نشانگر یک تفکر بسیار خشن و وحشى است.

چرا آقاى خسروى به عنوان رئیس شوراى شهر اعلام کرد که "اگر به ترور حجاریان رسیدگى نشود، نوار تهدید را علنى مى‏کنیم."

چرا آقاى اصغرزاده با گذشت حدود یک ماه از ماجراى ترور، حتى افرادى نظیر خانم وسمقى، عضو دیگر شوراى شهر را نسبت به بى‏ارزش بودن نوار توجیه نکرد و نتیجه آن شد که وى در روز 23 فروردین 79 نوار تهدید رضا احمدى را در جمع خبرنگاران پخش کرد؟

آقاى حجاریان! شما مى‏گوئید رضا احمدى نوار را پر نکرده و پسر عموى او بوده، شما هم که از او به هر دلیلى شکایتى نکرده‏اید! پس دلیلى براى مجازات و زندانى بودن او وجود نداشته و ندارد که او بخواهد براى آزادیش دروغ بگوید.

ضمن این‏که اصلاً ما نیز فرض شما را مى‏پذیریم که او دروغ گفته و شما را متهم کرده، شما نیز قوه قضائیه و وزارت اطلاعات را متهم کرده‏اید، پس یک راه مى‏ماند، آن‏هم ‏رسیدگى به موضوع در دادگاه علنى، آیا مى‏توانید از ادعاهایتان دفاع کنید و ثابت کنید که احمدى تطمیع شده است؟" (روزنامه رسالت : 14 تیر 79)

البته پیش از این هم مدیر مسئول روزنامه رسالت در باره ملاقات خود و حجاریان در تاریخ 30 خرداد 79 نوشته بود : "... حجاریان در این باره گفت:‌ احمدی برای مسجدشان 150 هزار تومان نیاز داشت که در شورا مطرح کردم و این مبلغ برایش فراهم شد. احمدی بعد از ماه رمضان پیش من آمد و گفت که گروهی شما را غیابا محاکمه کرده اند و حکم ارتداد و اعدام داده اند و سپس نواری به من داد و گفت این هم نوار تهدیدی که با صدای پسرعمویم است. من آن نوار را چندبار گوش کردم و به آقای اصغر زاده و یکی دو نفر دادم."

با خواندن مصاحبه آقاى حجاریان، به خوبى درمى‏یابیم که پروژه نوارسازى بر استدلالى متکى است که وى آن را تئوریزه ساخته و مُحق جلوه مى‏دهد. وقتى او ادعا مى‏کند که ‏چون "چند کانال رادیو و تلویزیون در اختیار یک جریان است و جریان دیگر محروم است، طبیعى است که از رسانه کوچکى مثل نوار استفاده شود" آیا این نیز طبیعى است که تمام نوارهایى‏که علیه نهادهاى قانونى و شخصیت‏هاى حقیقى و حقوقى مشخصى تنظیم شده، وارد محتواى هر کدام که مى‏شوید، جز دروغ و تهمت و فریب چیزى در آن نیست. آیا جریان مدعى محروم از رسانه، در صورتى که کانال تلویزیونى و یا رادیویى داشته باشد، به همین شیوه عمل مى‏کند؟

خودسرهایی که هرگز از آنها شکایت نشد

البته در صحنه مطبوعات نیز عملکرد آن جریان را دیده‏ایم و چیزى جز اهانت و دروغ در آن نیافتیم. متأسفانه سعید حجاریان براى روشن شدن حقایق، هرگز حاضر نشد از رضا احمدى و عاملان ترور خود شکایت کند تا ادعاهاى مطرح شده مورد بررسى قرار گیرد و گمانه‏ها پایان ‏پذیرد.  وى ده ماه پس از ترور و زمانى که بهبودى نسبى یافته بود، در مصاحبه‏اى مفصل که روزنامه ایران به چاپ رساند، آن‏گاه که در برابر سئوال "چرا از ضاربین شکایت نکردید؟" قرار گرفت، گفت: "از چه کسى شکایت کنم؟ از یک مشت ضارب بچه سال که من آنها را مسبب اصلى نمى‏دانم؟ به هر بچه سالى مى‏توان یک اسلحه داد و گفت شلیک کن. من به اصطلاح‏حقوقى سبب را اقوى از مباشر مى‏دانم. اینها حداکثر مباشر بودند. من طرف حساب اینها نبودم، طرف حساب سبب بودم.  سبب بر من مخفى است، پس دلیلى نداشت که از اینها شکایت‏کنم. فوقش، چند سال بیش‏تر به اینها کیفر مى‏دادند. من قصد انتقام‏جویى از کسى ندارم، چون انتقام مسأله را حل نمى‏کند. باید با این پدیده برخورد ریشه‏اى و پیشگیرانه کرد، چون امکان ‏آن هست که از این باندهاى مافیایى در کشور ما خیلى به وجود آید."‌ (روزنامه ایران:‌27 آذر 79)

چندماه قبل سعید حجاریان در مصاحبه با خبرگزاری تسنیم بدون مقدمه در اواسط مصاحبه خطاب به خبرنگار می گوید:‌ "به نظر شما به من می‌خورد که خودم را ترور کرده باشم؟ تسنیم: چرا این سوال را می‌پرسید؟ حجاریان: عده‌ای برای این مسئله کتاب چاپ کردند. تسنیم: چه کسی کتاب را نوشته است؟ حجاریان: چند سال پیش آقای رسایی در کتاب بازی ترور نوشته است که خودم، خودم را ترور کردم!"

خاتمی راست می گوید ترورهای سازماندهی شده در پیش است

بنابراین به جای قضاوت عجولانه باید به آقای خاتمی حق داد که ترور سعید حجاریان را سازماندهی شده دانسته و امروز نیز نگران تکرار همان ترورهای سازماندهی شده است. با این تذکر که جناب رأس کودتای سال 88 همه واقعیت را نمی گوید بلکه بخشی که به نفع این جریان هزار لایه است را بیان می کند!

آقای خاتمی راستی چرا وزارت اطلاعات دولت شما هرگز حقایق آن ترور را فاش نکرد؟ چرا سعید حجاریان هرگز از ضاربان خود شکایت نکرد؟ فرد ضارب چند سال بعد از آزادی از زندان در ستاد انتخاباتی چه کسانی دیده شد؟

بگذریم! نویسنده این سطور در نطق مخالفت با وزیر پیشنهادی اطلاعات دولت یازدهم، مستندا اشاره کردم که این جریان همانطور که در سال های دوره حاکمیت اصلاحات آمریکایی با سازماندهی قتل های زنجیره ای، کوی دانشگاه و ترور سعید حجاریان مقدمات تخریب سه رکن مهم وزارت اطلاعات، نیروی انتظامی و سپاه و بسیج را فراهم کرد، در آینده مقدمات روانی دیگری را کلید خواهد زد تا این چشم های نظام را مجددا در نگاه افکار عمومی تخریب و مقدمه نفوذ خود برای انتخابات مجلس دهم را آماده کند.

نمی دانم وزیر اطلاعات درباره اظهارات خاتمی چه واکنشی نشان خواهد داد اما پیش بینی خود را در حال تحقق می بینم و اعلام می کنم که از نظر این آقایان دولت اعتدال هم مانند دولت اصلاحات خون و شهید و جانباز می خواهد البته از نوع تقلبی آن !  بنابر این باید از همه نیروهای انقلاب خواست تا هوشمندانه وضعیت موجود را رصد کنند و ضمن اعلام مواضع به حق و غیرتمندانه خود، بهانه ای به دست یاران داخلی دشمن ندهند.

انتهای پیام/


هواپیمای اصلاح طلبان از این فرودگاه بلند نمی شود!

92/07/10 - 11:31
شماره: 13920710000554

درباره گزارش پرابهام خاتمی از یک تجمع

خاتمی قبل از نگرانی از بابت ترور؛ بیشتر باید به نگرانی‌های بزرگتر و سؤالاتی پیرامون پرونده قتل‌های زنجیره ای که در دوران صدارت ایشان رخ داد، پرونده ترور مرحوم لاجوردی، چرایی حضور عواملی از گروهک مجاهدین خلق در قامت "اصلاح طلب" در کنار ایشان، چرایی تأکید بر ادامه راه مجاهدین خلق در تفکر عده‌ای از دوستان آقای خاتمی و غیره پاسخ دهند!

خبرگزاری فارس: هواپیمای اصلاح طلبان از این فرودگاه بلند نمی شود!

پس از پایان سفر رئیس جمهور روحانی به نیویورک و پس از ورود ایشان به ایران، دو اتفاق همزمان و نامهم افتاد.

اتفاق اول، حضور عده ای به عنوان حامیان ایشان در فرودگاه بود که گویا به استقبال آقای روحانی رفته و مواضع ایشان را در نیویورک کاملاً پسندیده بودند.

اتفاق دوم نیز حضور عده ای به عنوان منتقدان آقای روحانی بود که مخالف برخی اقدامات ایشان از جمله ماجرای صحبت تلفنی اوباما و ایشان بودند. این عده نیز اگرچه اعتراض خود را با شعار و پلاکارد بیان کردند اما از حضور آنها نیز تندروی هایی گزارش شد.

مهمتر از این دو رخداد اما مواضعی بود که توسط برخی اصلاح طلبان پیرامون این مسئله اتخاذ شد و اعتراضات و فریادهای زیادی از آنها به گوش رسید.

و نکته قابل تأمل نیز اینجا بود که جامعه به استماع این مویه ها از سوی جماعتی نشسته است که همواره یکی از اصلی ترین مطالبات خود را تحمل شنیدن صدای مخالف و آزادی تجمعات بیان می کنند.

البته جامعه ما در حال عادت کردن به این پارادوکس ها است.

چه اینکه در ماجرای برخورد خشن اصلاح طلبان با یک عضو اصلاح طلب شورای شهر تهران که به شهردار اصولگرا رأی داده بود نیز کوس این تناقضات با صدایی شاید بلندتر نواخته شده بود.

تحرکات روزهای اخیر جریان اصلاحات حاکی از آن است که تئوری «اصلاحات خون می‎خواهد» در حاشیه دولت اعتدال در حال بازتولید است تا این بار با میدان داری سید محمد خاتمی، پروژه «اعتدال خون می‏خواهد» کلید بخورد. 

*گزارش خاتمی از یک تجمع اعتراضی کوچک

در میانه این رخدادها اما جالبترین حکایت، سخنان محمد خاتمی در جمع تعدادی از ایثارگران و گزارشی است که وی از ماجرای تجمع اعتراضی فرودگاه ارائه می کند.

البته خوانش این صحبت ها برای تمام کسانی که در سال 88 به دعوت خاتمی به خیابان ها آمده و یا صحبت مشهور او در همان ایام که مردم را به "مقاومت"!! فراخواند شنیده بودند، نیز خالی از لطف نیست.

چه اینکه آنها متوجه خواهند شد "امنیت ملت" گزینه مطلوبی است که خاتمی هم اگرچه در سال 88 عملکرد خوبی در قبال آن نداشت اما پیگیر آن است و "دهن کجی به آرای ملت" و سایرین نیز اگرچه شاید در سال 88 از سوی عده ای، امری مباح شمرده شد اما روزگاری هم خواهد رسید که این امر در کلام شخصی مثل آقای خاتمی نکوهش می شود و مشخص هم نیست ایشان چه توضیحی بابت این تناقضات آشکار دارند؟!

گویا تحلیل آقای خاتمی از تجمع کوچک اعتراضی در مقابل آقای روحانی این است که این تجمع در وهله اول سازماندهی شده بوده و در وهله دوم نیز این تجمعات اعتراضی و انتقادی منجر به "ترور"! خواهد شد.

او در این رابطه در سخنان خود ضمن تأکید بر سازماندهی شده و نه خودسر بودن این اعتراض می گوید: "اگر جلوی جریانات تخریبی گرفته نشود مثل زمان اصلاحات می‌شود که اوایل این طور بود و بالاخره منجر به ترور شد."

آقای خاتمی همچنین از وزارت اطلاعات و قوه قضائیه با این تأکید که "مسئول هستند!" می خواهد که این قضیه را پیگیری کنند و در ادامه با بیان اینکه من از "امنیت ملت" دفاع می کنم، می گوید: "وجود این جریانات طالبانی و خشن، نشانه آزادی بیان و آزادی فکر نیست، نشانه تخریب و دهن‌کجی به آرای ملت و تصمیمات رهبری و فضایی است که در جامعه ما ایجاد شده است."

آقای خاتمی در اِزای این تحلیل ها و گزارش ها البته در مقابل سوالاتی قرار می گیرد.

*تجمع اعتراضی؛ با ما آری، بر ما خیر!

اولاً ایشان که مدعی "سازماندهی" این تجمع هستند، چرا بیان نکرده اند که این سازمان دهندگان! چه کسانی بوده اند؟!

آیا این کار ایشان مصداق تخریب و البته کاسبی نیست؟!

اگر ایشان اطلاع دقیقی دارد و می داند چه کسانی وقت خود را صرف این رخداد بی اهمیت انتقادی (که قاعدتاً تندروی هایی هم در آن صورت گرفته است) کرده اند، چرا این اطلاع دقیق را در اختیار مراجع ذیربط و یا رسانه ها قرار نمی دهد؟

دقت شود که مثلاً اگر منتقدین آقای خاتمی معتقدند که ایشان جزو اضلاع فتنه سال 88 و از سازمان دهندگان به آن بوده است، برای این قضیه صدها دلیل و مدرک و شاهد دارند و حرف غیر دقیق نمی زنند.

و حتی وزیر اطلاعات وقت، بعنوان بالاترین رکن امنیت کشور، صریحاً بیان کرده است که آقای خاتمی با بزرگواری نظام است که فعلاً به زندان نرفته است.

همچنین باید این نکته را هم به آقای خاتمی گفت که چطور ایشان یک تجمع کوچک را سازماندهی شده می دانند اما خود را ظاهراً از این سوال مبرّا می کنند که نظرشان درباره سازماندهی شده بودن یا نبودن اغتشاشات سال 88 چیست؟! و اساساً اگر معتقد به سازماندهی شدن آن اغتشاشات و آن مطالبات غلط کف خیابانی هستند (که نمی توانند، نباشند) پس در مرحله دوم نظرشان درباره مسببان و عوامل این سازماندهی چیست و آنها را مستوجب چه عقوبت هایی می دانند؟!

ضمن اینکه آیا مقرّ هستند که آن اغتشاشات سازماندهی شده، "امنیت ملت" را که مورد خدشه قرار داد یا خیر؟!

*درباره اصلاح طلبان و تفکر خطرناک ترور

ثانیاً آقای خاتمی در گزارش گفته شده، نگرانی خود را از مقوله ای به نام "ترور" نیز اعلام می کنند.

یک نگرانی درست؛ البته از جانب کسی که باید در رابطه با ترور! به سوالات و ابهاماتی پاسخ بدهد.

ابهام اول این است که چطور ایشان به خود اجازه می دهد از یک تجمع اعتراضی کوچک، نتیجه "ترور" را بگیرد؟!

مگر این اصلاح طلبان نیستند که صبح و شام از لزوم آزادی تجمعات در ایران سخن می گویند؟!

آیا رواست که آقای خاتمی که سلسله جنبان اصلاح طلبان هستند، اکنون که تجمعی در مقابل خواست ایشان و همفکرانشان برگزار شده است؛ شروع به درشت سازی "ترور" در مقابل افکار عمومی کنند؟!

همچنین باید این نکته را در ساحت افکار عمومی جامعه گفت که آقای خاتمی قبل از نگرانی از بابت ترور؛ بیشتر باید به نگرانی های بزرگتر و سوالاتی پیرامون پرونده قتل های زنجیره ای (که در دوران صدارت ایشان رخ داد)، پرونده ترور مرحوم لاجوردی، چرایی حضور عواملی از مجاهدین خلق در قامت "اصلاح طلب" در کنار ایشان، چرایی تأکید بر ادامه راه مجاهدین خلق در تفکر عددی از دوستان آقای خاتمی و غیره پاسخ دهند!

و هزار نکته باریکتر زِ مو پیرامون ارتباط ترور و اصلاح طلبان همینجاست.

در اینجا از ذکر این ابهام نیز نمی توان خودداری کرد که آقای خاتمی که یک تجمع اعتراضی کوچک را زمینه ساز "ترور" می دانند؛ آیا نظری درباره این مسئله دارند که حوادث هزاران برابر این رخداد در سال 88؛ به مراتب نطفه شوم ترورهای بیشتری را در دامان خود پرورید؟!

مسببان آن حوادث منجر به ترور ده ها شهروند ایرانی اکنون کجا هستند، چه می کنند و چه می گویند؟!

*در مذمت دهن کجی به آرای ملت و شناخت صحیحتر از دهن کجی

و ثالثاً آقای خاتمی در صحبت های اخیر خود در مذمت مسئله ای سخن گفته اند که شاید بتوان، آنرا مثل رأی دادن ایشان در انتخابات مجلس نهم، گامی در جهت بازگشت به سمت مردم و توبه از فتنه گری در سال 88 ارزیابی کرد.

ایشان در مذمت دهن کجی به آرای ملت و تصمیمات رهبری سخن گفته اند. حبذا...

البته منهای نشانه خوب توبه و اِنابه، باید درباره گزارش آقای خاتمی گفت که یک جمعیت کوچک و معترض مصداقی از دهن کجی به آرای ملت و تصمیمات رهبری نیست!

اگر اینطور باشد که باید باب انتقاد از رئیس جمهور را به بهانه دهن کجی به آرای ملت بست!

و عجیب آنکه آقای خاتمی و دوستان اصلاح طلب ایشان به همین نکته معمولی نیز اشاره نمی کنند!

باید اذعان کرد و آقای خاتمی هم قاعدتاً می دانند که دهن کجان به رأی ملت و تصمیمات رهبری، نه این جمعیت کوچک مجتمع شده در جلوی در فرودگاه و معترض به تماس تلفنی اوباما و روحانی، که جمعیت بزرگ اما کم رمق اغتشاشگران در سال 88 بودند که با دعوت آقای خاتمی و دوستانشان به خیابان آمدند و در مقابل رأی اکثریت مردم ایران ایستادند و جالب آنکه اکنون نه آقای خاتمی و نه دوستانشان حاضر به عذرخواهی، توبه و بیان واقعیت ها؛ حتی در محضر اغتشاشگران هم نیستند؛ چه برسد به ملت ایران که اکنون خود بهترین قاضی برای عمل ایشان و دوستانشان در آن فتنه و البته در فتنه سال 78 و کوی دانشگاه هستند.

*درباره گزارش های آینده خاتمی

حرف نهایی درباره گزارشهای آقای خاتمی این است که ایشان علی الاصول می داند که بیمار مبتلی به یک بیماری دهشتناک، هیچگاه هوس ازدواج و حجله نشینی نمی کند.

این نکته را هم باید مورد تأکید قرار داد که بیماری آقای خاتمی که به واسطه فتنه و ایفای نقش در آن به ایشان عارض شده است، تا آن اندازه نفسگیر و بزرگ و خطرناک هست؛ که قبل از شنیدن هر سخن و تحلیلی از ایشان؛ نخستین چیزی که به ذهن می آید این است که آیا خاتمی شفا یافته است یا اینکه همچنان به بیماری فتنه دچار است؟!

انتهای پیام/


«بازخوانی دیدگاههای سیاسی و فقهی آیتالله صانعی» به چاپ سوم رسید

92/07/08 - 11:48
شماره: 13920708000286

کتاب «بازخوانی دیدگاه‌های سیاسی و فقهی آیت الله صانعی» نوشته امید حسینی توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی به چاپ سوم رسید.

خبرگزاری فارس: «بازخوانی دیدگاه‌های سیاسی و فقهی آیت‌الله صانعی» به چاپ سوم رسید

به گزارش خبرگزاری فارس، کتاب «بازخوانی دیدگاه‌های سیاسی و فقهی آیت الله صانعی» یک پیش‌گفتار، یک مقدمه و 7 فصل دارد؛ عناوین فصول کتاب عبارتند از: 1-ولایت فقیه و رهبری جامعه‌ی اسلامی، 2-استکبارستیزی، 3-رسانه‌های بیگانه و مرجعیت، 4-معیار در انتقادات، 5-روحانیت، 6-زن و خانواده، 7-برخورد و مبارزه با مفاسد اجتماعی و منافقین و مخالفین نظام. کتاب همچنین یک کتابنامه و نمایه دارد.

مؤلف کتاب در مقدمه، ابتدا گذری کوتاه و مختصر بر زندگی سیاسی، اجتماعی و علمی شیخ، از دوران جوانی تا سال 88 دارد. وی در این بخش سعی کرده ضمن رعایت اختصار، فرازهای مهم زندگی آقای صانعی را برشمرد. در بخشی از مقدمه می‌خوانیم:

آیت الله یوسف صانعی بعد از آنکه دوره سطح را در اصفهان و قم به پایان رساند، به جمع شاگردان امام خمینی (رحمة الله علیه) پیوست. وی در گرماگرم خیزش انقلاب، به گفته خود او، در حلقه‌های سوم و چهارم مبارزه قرار گرفت. پس از انقلاب اسلامی، در تاریخ 1/12/57 به عضویت شورای نگهبان درآمد، و در 19/10/61 از این منصب استعفاء داد. مدتی بعد امام (رحمة الله علیه) او را به عنوان دادستان کل کشور منصوب کرد. وی در دوران مسئولیت قضایی، به نوعی مسئولیت اصلی برخورد با معارضان سیاسی، فکری، فرهنگی، اجتماعی، و اقتصادی نظام را بر عهده داشت. او دو سال و نیم بعد، از این منصب نیز استعفاء داد که با مخالفت امام (رحمة الله علیه) مواجه شد. با اصرار آقای صانعی، امام (رضوان الله علیه) در تاریخ 16/4/64 با استعفای مجدد او موافقت کردند. نکته قابل تأمل دوران مسئولیت قضایی او، اعلام جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در عدم صلاحیت آیت الله شریعتمداری برای مرجعیت بود که آیت الله صانعی، مأمور اخذ اموالِ در اختیارِ آیت الله شریعتمداری و انتقال آن به دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم گردید.

وی پس از استعفاء به قم بازگشت و مشغول فعالیت حوزوی شد. پس از ارتحال امام (رحمة الله علیه)، او به شدت از رهبری حضرت آیت الله خامنه‌ای حمایت و پشتیبانی کرد. اما این روند تنها تا دوم خرداد 76 ادامه داشت و پس از روی کار آمدن اصلاح-طلبان و حاکم شدن فضای تساهل و تسامح رفته رفته به نواندیشی و روشنفکری گرایش پیدا کرد و در فرصت‌های مختلف به ارکان حاکمیت و مسئولان نظام شورید. چنان که او در سال‌های اخیر کراراً درصدد القای این ادعاست که در زمان امام (قدس سره) مسیر جامعه رو به کمال بود، اما اکنون به دلیل کنار گذاشتن یاران واقعی امام (رضوان الله علیه)، این گونه نیست. این گردش تنها در حوزه مسائل سیاسی نیست، بلکه در عرصه اجتهاد و افتاء نیز رخ می‌دهد، تا آنجا که ایشان سهولتِ حکم شرعی و فتوا را یکی از معیارهای استنباط احکام از قرآن و سنت می‌خواند. (صفحه 20) بر این اساس می‌توان فتاوی شاذ و منحصربه-فردیهمچون امکان امام جماعت، قاضی و ولی فقیه شدن زنان، ارث بردن کافر از مسلمان و ... از ایشان دید.  

**فراز و فرودهای نظرات آیت الله صانعی

در فصل اول، مؤلف کتاب بر این باور است که عقاید آقای صانعی در مورد ولایت فقیه، برجسته‌ترین و شدیدترین تفاوت دیدگاه او را نشان می‌دهد. چرا که از یک سو در ابتدا شاهد دفاع قاطع و گاه افراطی وی از ولایت فقیه هستیم و از سوی دیگر پس از چندی شاهد به حاشیه راندن ولایت فقیه. برای نمونه، آیت الله صانعی که روزی فریاد می‌کرد: «ارزش قانون اساسی به امضای مقام رهبری است» (صفحه 37)، «ولی فقیه همان اختیارات معصوم را دارد» (صفحه 32)، «قانون الهی آمده فقیه را حاکم قرار داده است» (صفحه 32)، پس از سال 76 و رواج یافتن مباحثی همچون آزادی، مشارکت، جامعه مدنی و ... به یک‌باره تصریح کرد «مشروعیت جمهوری اسلامی زمانی حاصل می‌شود که توده مردم در انتخابات شرکت کنند» (صفحه 47)، «مرجع تشخیص رعایت مصالح جامعه، تنها نمایندگان مردم هستند» (صفحه 52)، «کسی که می‌گوید ولی فقیه حق دارد در همه امور دخالت داشته باشد، حتی در قانونگذاری، راه صواب را نپیموده و افراط کرده، چرا که خلاف اصول مسلم قانون اساسی است. زیرا قانون اساسی همه اختیارات را محدود کرده، چرا که اگر محدود نباشد، دیگر قانون اساسی نیست. و اگر نظر یک فرد بر نظر دیگران مقدم باشد، این خلاف جمهوریت و مردم‌سالاری و نوعی استبداد است.» (صفحه 57). البته تعیین و تحدید حوزه ولایت از دیدگاه آیت الله صانعی مختص ولی فقیه نیست. او در سال 66 ادعا می‌کند «رسول الله وقتی قضاوت کرد، مؤمن دیگر حق اختیار ندارد.» (صفحه 56)، اما در سال 78 و متأثر از فضای سیاسی می‌گوید «در تشخیص مصالح عامه و تصمیم‌گیری در مورد آن، پیامبر اسلام هم مأمور به تبعیت از آرای اکثریت بود ...» (صفحه 54).

یا در تاریخ 22/3/ 68 در یک سخنرانی در حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) تصریح می‌کند: «من به عنوان یک مسئله شرعی می‌گویم که تخلف از فرمان آیت الله خامنه‌ای، گناه و معصیتی است بزرگ، خروج از ولایت الله، و ورود به ولایت شیطان است» (صفحه 43)، اما در تاریخ 31/3/87 مدعی می‌شود قدرت ولی فقیه مقید به تصمیمات مراکزی است که اعضای آن به وسیله انتخابات تعیین می‌شوند ... کسانی مثل آیت الله خمینی نادر هستند، اما آیت الله‌هایی مثل آقای خامنه‌ای در ایران زیادند.» (صفحه 97)

در فصل دوم، نویسنده در پی اثبات این مطلب است که دیدگاه‌های انقلابی و قاطع آیت الله و مطالبه‌گری و عدالت‌خواهی ایشان در عرصه سیاست خارجی اندک اندک در سال‌های اخیر رنگ باخته است. برای مثال باید گفت آیت الله صانعی زمانی آن چنان علیه خوی استکباری و تجاوزکاری آمریکا، اسرائیل و کشورهای غربی و سیاست‌های برخی کشورهای عربی منطقه می‌تاخت که شرط یک نماینده مجلس را تندرو بودن می‌دانست تا امتیاز گرفتن از آمریکا محقق شود و ادعا می‌کرد که رئیس‌جمهور باید آمریکاستیز باشد (صفحه 64). وی همچنین مکرراً به لزوم موضع‌گیری علنی در مقابل جنایت اشغالگران صهیونیستی و اهانت به مسجدالاقصی اشاره می‌کرد (صفحات 68 و 69) و قبول سازش‌کاری با اسرائیل را ارتداد می‌دانست (صفحه 74). وی همچنین روزگاری نه چندان دور تصریح می‌کرد «ما باید مورد تبلیغات دروغ شرق و غرب سازمان‌های کذایی دفاع از حقوق بشر باشیم و اگر یک روز آمریکا از ما تعریف کند، آن روز مصیبت ما و شکست انقلاب اسلامی است» (صفحه 72)، اما تحت تأثیر فضای تنش-زدایی و شعار گفتگوی تمدن‌های دوران موسوم به اصلاحات، دچار تغییرات بنیادین شد. آن چنان که با نادیده گرفتن قرآن و سنت ادعا کرد «مهم‌ترین چارچوبی که انسان‌ها تاکنون برای حفظ کرامت انسانی تدوین کرده‌اند، اعلامیه جهانی حقوق بشر است.» (صفحه 21) وی همچنین به اعضای حزب جوانان ایران اسلامی، دفاع از امام و دفاع از حقوق بشر را توصیه نمود. (صفحه 21). آیت الله صانعی در واکنش به سیاست خارجی فعال دولت نهم، تأکید کرد انتقادهای دولت به جامعه بین‌الملل به وجهه ایران ضربه می‌زند و به منزوی شدن ایران می‌انجامد و حمله هوایی آمریکا و تحریم‌های جدیدی را به دنبال دارد (صفحه 73). او در مصاحبه با روزنامه الشرق‌الاوسط، ریشه بسیاری از مشکلات اساسی جامعه را «موضع ایران در مسئله پرونده هسته‌ای» دانست (صفحه 95). وی همچنین گفته است «در قرآن آمده است که آنچه برای خود نمی‌پسندی، برای دیگران هم مپسند. هولوکاست تاریخ است. آیا می‌توان تاریخ ملل را تغییر داد؟ من نمی‌دانم چرا دولت خود را وارد چنین مسئله‌ای کرده است؟» (صفحه 74). وی در سال 79 حمله مسلحانه به اشغالگران را واجب خوانده (صفحه 76)، و همچنین در سال 81 در پاسخ به استفتاء جمعیت دفاع از ملت فلسطین، کسانی که در عملیات استشهادی علیه صهیونیست‌ها کشته می‌شوند، شهید دانسته بود؛ (صفحه 77) اما در سال 85 عملیات استشهادی را در خارج میدان جنگ، حرام و عملیات تروریستی اعلام کرد.

فصل سوم کتاب، به عملکرد آیت الله صانعی در واکنش به رسانه‌های بیگانه و ضدانقلاب اختصاص دارد. امید حسینی، در بیان دیدگاه دیروز شیخ، به سخنرانی او در سال 72 که دخالت رادیوهای بیگانه در تعیین مرجع برای شیعیان را رد کرده بود، می-پردازد. آیت الله در آن سخنرانی تصریح کرده بود: «ما نیازی نداریم که بی.بی.سی برایمان مرجع معرفی کند»، اما وی در سال-های اخیر به دفعات با رسانه‌های خارجی و از جمله با بی.بی.سی گفتگوهای صمیمانه‌ای داشت، آن چنان که گزارشگر این شبکه انگلیسی را بدون اطلاع قبلی به گرمی پذیرفت (صفحه 84). حمایت گسترده رسانه‌های مخالف نظام از شیخ تا جایی پیش رفت که واکنش دفتر ایشان به اعلام نظر جامعه مدرسین حوزه علمیه قم مبنی بر صلاحیت نداشتن او برای مرجعیت، انحصاراً از طریق بی.بی.سی منتشر ‌شد و در سایت ایشان بازتاب نیافت (صفحه 85). وی در مصاحبه با بی.بی.سی ترور سعید حجاریان و شهید مطهری را از یک سنخ می‌خواند (صفحه 91). مصاحبت و همراهی شیخ با این رسانه‌ها تا بدان جاست که جان لاین، گزارشگر بی.بی.سی که گزارش‌های مغرضانه‌ای از ایران تهیه می‌کند، او را مرجعی بزرگ و مستقل می‌خواند (صفحه 86). آیت الله صانعی در مصاحبه با الشرق‌الاوسط نیز ضمن طرح دیدگاه‌های شاذ و جالب خود در مورد برابری زن و مرد تصریح می‌کند: «دوست ندارم توضیح بدهم که من نه تنها در میان زنان مسلمان، بلکه در میان همه زنان عالم که از حقوق خود محروم شده و از حقوق بشر دفاع می‌کنند، محبوبیت دارم» (صفحه 93). از همین روست که او در بیان گزارشگر، ستاره رسانه‌ای حوزه علمیه خوانده می‌شود (صفحه 92).

**تناقضات رفتاری و گفتاری

امید حسینی در فصل چهارم کتاب، تناقضات رفتاری و گفتاری آیت الله صانعی را در زمینه انتقاد علیه مسئولین و نظام جمع آوری کرده است. حسینی در یکی از نمونه‌های این تناقض اشاره می‌کند که آیت الله صانعی در دوران تصدی مسئولیت قضایی بر این باور بود که «افراد باید از بیان مسائلی که موجب سوءاستفاده دشمن می‌شود، پرهیز نمایند» (صفحه 102). او همچنین صحبت کردن علیه نظام جمهوری اسلامی را صحبت کردن علیه اسلام، رسول الله و ولی امر می‌دانست (صفحه 103) و اصرار داشت که افشاگری در جمهوری اسلامی معنا ندارد (صفحه 103) و اگر کسی دو کلمه علیه انقلاب حرف بزند، باید مجازاتش را هم ببیند و 4 ضربه شلاق بخورد (صفحه 141). او در سال 70 نیز با لحنی اعتراضی گفته بود: «آرامش مردم را چرا به هم می‌زنید، آخر مملکت خدا دارد. مملکت رهبر و رئیس جمهور و رئیس مجلس و قضاتی دارد و نظام مملکت باحساب است» (صفحه 107). اما همین شخصیت در سال‌های اخیر بارها با اهانت‌های پی در پی و علنی نسبت به مسئولان کشور و متهم کردن نظام، تمام چارچوب‌های اخلاقی را زیر پا گذاشت. از جمله در ماجرای کوی دانشگاه و غائله 18 تیر 78، با موضع‌گیری عجولانه و صدور بیانیه درباره شهدای دروغین و صدور پیام تسلیت برای بازماندگان، نقش مهمی در فتنه داشت. اتفاقی که در سال 88 نیز تکرار شد (صفحه 114). از نظر آقای صانعی: «مردم را اذیت نکنیم و به آنها نگوییم که تو علیه انقلاب حرف زدی، خوب اگر فردی هم علیه انقلاب حرف زد، با حرف جوابش را بدهید» (صفحه 128). آیت الله صانعی که روزگاری ادعا می‌کرد باید عزت مسئولان نظام جمهوری اسلامی را حفظ کرد (صفحه 122)، و معتقد بود «امام با همه دشمنی‌هایی که با شاه و ساواک داشت، هیچ گاه جمله‌ای که توهین‌آمیز و خلاف ادب باشد، بر زبان جاری نکردند» (صفحه 123)، در سال 88 به آیت الله جنتی (صفحه 118)، و مکرراً به رئیس جمهور توهین نمود. وی برای توجیه اهانت‌های پی در پی خود علیه مسئولان نظام و دولت، ادعا کرد که انتقاد از دروغگوها و کسانی که نظام را به سراشیبی می‌برند، حرام نیست (صفحه 124). یا در اظهارنظر دیگری مدعی شد: «انتقادی غیبت محسوب می‌شود که برای اغراض شخصیه باشد، اما اگر کسی با عمل و کلامش دارد آبروی اسلام و کشور را می‌برد، اینجا انتقاد کردن غیبت محسوب نمی‌شود و حرام نیست» (صفحه 125).

مؤلف کتاب در فصل پنجم به آرای آیت الله در مورد روحانیت می‌پردازد. حسینی تأکید می‌کند که آقای صانعی که زمانی در کسوت روحانیت در کشور مسئولیت حکومتی داشت، و بدبینی به روحانیت را نقشه دشمنان می‌دانست و عامل پشت‌پرده تبلیغات علیه روحانیت را سیا می‌خواند (صفحه 152)، در سال 81 مدعی شد که از زمانی که روحانیت در یک جیبش نفت و در جیب دیگرش پول نفت جای گرفت، ما از لحاظ علمی و فقهی دچار کمبود شدیم (صفحه 153). یا برای مثال، وی که روزی تصریح کرده بود اگر کسی روحانیت را دو قسم کرد، خودش را نساخته (صفحه 155)، در 29 مرداد 88 در دیدار با جمعی از فعالان موسوم به اصلاح‌طلب تأکید نمود: «به اعتقاد من نباید همه قدرت در اختیار روحانیت قرار می‌گرفت. روحانیت به دو دسته تقسیم می‌شود: روحانیون وابسته به حکومت و مستقل، علی‌رغم انتقاداتی که به روحانیت وارد است، روحانیون مستقل همچنان در میان مردم مورد استقبال هستند. خیلی خوشحال هستم که تنها آخوندی هستم که مردم گفتند ضددستگاه و ضدنظام است» (صفحه 154).

فصل ششم کتاب به دیدگاه‌های فقهی آیت الله صانعی در مورد زن و خانواده می‌پردازد. آرای شاذ و نادری همچون «زن می‌تواند بالاترین مناصب حکومتی را از قبیل ریاست دولت و رهبری در اختیار بگیرد» (صفحه 159)، «زن می‌تواند امام جمعه و امام جماعت و ولی فقیه بشود» (صفحه 159)، «از نظر فقهی ثابت کرده‌ام که دیه زن و مرد برابر است» (صفحه 159)، «زن از تمام اموال شوهر اعم از زمین و غیر زمین ارث می‌برد» (صفحه 159)، «حق قضاوت، حق ولایت، حق مرجعیت، حق ریاست جمهوری و ولایت فقیه و ... برای زن هم هست» (صفحه 160)، «مهریه‌ها را هر چه بالاتر بگیرید تا آمار طلاق پایین بیاید» (صفحه 160) و مطالبی از این دست در این بخش آمده است.

مواضع دیروز و امروز آقای صانعی درباره چگونگی برخورد با مفاسد اجتماعی و مخالفین نظام، از جمله مسائلی است که تناقضات بسیاری دارد. ایشان در زمان مسئولیت قضایی چنان مواضع سخت و قاطعی را در برابر مفسدین، مخالفین و حتی مجرمان عادی جامعه مانند گرانفروشان و بی‌حجابان اتخاذ می‌کرد که حتی از پاسخگویی به تلفن پولدارها هم نهی می‌کرد (صفحه 140)، یا معتقد بود ضدانقلاب باید از اسم اوین بترسد و بلرزد (صفحه 140)، او بدحجاب‌ها را از اروپابرگشته‌ها می‌دانست و اصرار داشت ضدانقلاب باید همه چیزش از بین برود (صفحه 136)، و مجازات بی‌بندوباری را از یک ماه تا یک سال تعیین کرده بود (صفحه 177) و بیانیه‌های شدید و غلیظی علیه بدحجاب‌ها صادر می‌کرد (صفحه 178)، و یا حتی حرف درست لیبرال‌ها را نیز خطرآفرین می‌دانست (صفحه 145)، اما همین آقای صانعی در سال 85 ادعا کرد برای مبارزه با بی‌حجابی نباید جامعه را پلیسی کنیم، بلکه باید فرهنگ‌سازی کنیم (صفحه 168)، در سال 77 گفت اسلام دین آزادی است نه دین سرنیزه، زندان و استبداد (صفحه 168)، و در سال 78 نیز ادعا کرد چه فسادی بالاتر از اینکه چهره اسلام را خشن معرفی کنیم... باید به دنیا بفهمانیم که خواست اسلام و دولت و ملت ما برخورد فیزیکی و خشونت‌آمیز نیست (صفحه 169).

صفحات پایانی کتاب به تناقض رفتاری آیت الله صانعی نسبت به آیت الله منتظری اختصاص دارد. آقای صانعی در حالی که در تاریخ 2/1/68 در ابتدای درس اخلاق خود در مدرسه فیضیه با اشاره به تفکرات روشنفکرمآبانه آقای منتظری تصریح کرده بود «اگر این انقلاب نبود، خانواده او و خود او الآن کجا بودند؟» (صفحه 193)، و آقای منتظری را کانالی برای ضربه زدن به اسلام می‌دانست (صفحه 196)، در 29 مرداد 88 ادعا کرد: «قضیه آقای منتظری که اتفاق افتاد، روحانیت یا سکوت کردند، و یا تأیید و تنها من بودم که در این وسط ایستادم.» (صفحه 196)

کتاب «بازخوانی دیدگاه‌های سیاسی و فقهی آیت الله صانعی» کتاب نسبتاً جامع و یک اثر خواندنی بوده که  در کل، هدف مؤلف در مرحله اول، نقد و رد دیدگاه‌های آقای صانعی در موضوعات مختلف نیست؛ بلکه هدف آن است که خواننده پس از درک تناقضات این شخصیت، تغییر رادیکالی و چرخش فکری آیت الله را بفهمد.

لازم به ذکر است چاپ سوم این کتاب در شمارگان1000نسخه و 212 صفحه و به قیمت 8هزار تومان روانه بازار نشر شده است.

انتهای پیام/و